کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متفتت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متفتت
لغتنامه دهخدا
متفتت . [ م ُ ت َ ف َت ْ ت ِ ] (ع ص ) شکسته و ریزریز شده . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). شکسته و ریزه شونده . (آنندراج ) : و اجزای آن زر که متکلس شده باشد و متفتت ، متماسک گردد. (قراضه ٔ طبیعیات ص 96). و رجوع به تفتت شود.
-
جستوجو در متن
-
خربق ابیض
لغتنامه دهخدا
خربق ابیض . [ خ َ ب َ ق ِ اَ ی َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) خربق ابیض یکی از انواع خربق است بمشخصات زیر: بیخ گیاهی است برگش شبیه برگ بارتنگ و از آن بزرگتر و گلش سرخ و ساقش بقدر چهار انگشت و مجوف و چون خشک شود، پوست او متقشر میشود و بیخش شبیه به پیاز و...