کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متعاقباً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متعاقباً
لغتنامه دهخدا
متعاقباً. [ م ُ ت َ ق ِ بَن ْ ] (ع ق ) به دنبال . در پی . و رجوع به تعاقب شود.
-
جستوجو در متن
-
اتصالاً
لغتنامه دهخدا
اتصالاً. [ اِت ْ ت ِ لَن ْ ] (ع ق ) پیوسته . استمراراً. متوالیاً. علی التوالی . متعاقباً.
-
پورتلاند
لغتنامه دهخدا
پورتلاند. [ پ ُ ] (اِخ ) شهر و اسکله ای به اتازونی (مِن ) دارای 78000 تن سکنه و لنگرگاهی زیبا و خط آهن و مردمی صاحب فن و تجارتی بارونق . و آن بسال 1632 م . تأسیس گشت و در 1775 م . انگلیسیان آن را سوختند اما متعاقباً تجدید و ترمیم شد.
-
مهایات
لغتنامه دهخدا
مهایات . [ م ُ ] (ع اِمص ) مهایاة. کاری که بر آن آمادگی و موافقت و سازواری کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقه ) تقسیم منافع مال مشترک است طبق اجزاء آن یا برحسب زمان . با تقاضای مهایاة از طرف یک یا چند نفر از شرکاء، دیگران ...
-
پترا
لغتنامه دهخدا
پترا. [ پ ِ ] (اِخ ) یا وادی موسی . شهر عربستان قدیم میان بحر احمر و بحرالمیت که متعاقباً پایتخت نبطیها و مردم ادوم یا ادومیه و سپس در دوره ٔ تسلط رومیان پایتخت فلسطین سوم بوده است . این شهر در دره ٔ عمیقی از کوه هور قرار داشت و در تجارت میان فینیقیه...
-
صالح پاشا
لغتنامه دهخدا
صالح پاشا. [ ل ِ ] (اِخ ) وی یکی از وزرای دوره ٔ سلطان ابراهیم خان و از مردم بوسنه است ، در آغاز به مصطفی پاشا دفتردار و سپس به ابراهیم افندی روزنامه نویس منسوب بود و در دیوان محاسبات ، خزانه ، مطبخ همایونی ،دارالصنایع سفائن و امانت دفتر انجام وظیفه ...
-
گالریوس
لغتنامه دهخدا
گالریوس . [ ل ِ ] (اِخ ) یکی از امپراطوران روم درداچیا یعنی رومانیا تولد یافته و در ابتدای حال ، مرد چوپانی بود بعداً به سربازی پرداخت . در سایه ٔ ابراز جسارت و شجاعت به درجه ٔ فرماندهی لشکر نایل گشت ، وامپراتور دیوکلسین وی را به پسرخواندگی و دامادی ...
-
پیتون
لغتنامه دهخدا
پیتون . [ تُن ْ ] (اِخ ) یکی از سرداران اسکندر کبیر که پس از وی بوالیگری عراق عجم و آذربایجان نایل گردید، و بهمراهی پردیکاس بمصر رفت و در این دیار در زمره ٔ طاغیان و قاتلان درآمد و آنگاه به نیابت سلطنت و قیمومت پسر اسکندر منصوب گردید ولی متعاقباً از ...
-
پیت
لغتنامه دهخدا
پیت . (اِخ ) ویلیام (لرد چاتام ) . سیاستمدار انگلیسی (1708 - 1778 م .) مولد وستمینستر. وی در زمان جنگهای هفت ساله رهبری سیاست انگلستان کرد. صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد: یکی از سیاسیون انگلستان است ، وی بسال 1708 م . در وستمینستر تولد یافت ، پدرش ، تو...
-
غازی گرای
لغتنامه دهخدا
غازی گرای . [ گ ِ ] (اِخ ) (دوم ) یکی از خانان کریمه و پسر دولتگرای خان است . وی درزمان خانی برادر ارشدش محمدگرای ، با او به محاربه ٔ ایران رفته و در موقع عودت خان مشارالیه ثبات قدم نمود و از عثمان پاشا جدا نگردید و در نتیجه ایرانیان وی را در اثنای ج...
-
دمادم
لغتنامه دهخدا
دمادم . [ دُ دُ ] (ص مرکب ، ق مرکب ) پشت سر هم (مکانی ). پشت سر یکدیگر. بدنبال هم . قدم بقدم و گام به گام . پیوسته به یکدیگر. متوالیاً. متعاقباً. درست در پی . با کمی فاصله در عقب . لاینقطع. (یادداشت مؤلف ). متعاقب و متوالی و دنبال یکدیگر آمده . (انج...