کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متسمل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متسمل
لغتنامه دهخدا
متسمل . [ م ُ ت َ س َم ْ م ِ ] (ع ص ) آن که خورد آب باقی مانده را. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کسی که می آشامد باقی مانده ٔ آب ظرف را. (ناظم الاطباء). و رجوع به تسمل شود.
-
واژههای همآوا
-
متثمل
لغتنامه دهخدا
متثمل . [ م ُ ت َ ث َم ْ م ِ ] (ع ص ) برآشامنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). خورنده و آشامنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تثمل شود. || آن که رعایت کند و غمخواری کند دیگری را خصوصاً در طعام و شراب . || آن که تدبیر کند درکارهای بند...