کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متسلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متسلق
لغتنامه دهخدا
متسلق . [ م ُ ت َ س َل ْ ل ِ ] (ع ص ) به دیوار بر شونده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). بالابرنده ٔ دیوار . (ناظم الاطباء). || بی آرام از درد یا اندوه . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تسلق شود.
-
واژههای همآوا
-
متصلق
لغتنامه دهخدا
متصلق . [ م ُ ت َ ص َل ْ ل ِ ] (ع ص ) زن که فریاد کند از درد زه . (آنندراج ). زن بانگ کننده ٔ از درد زه . || آمد و شد کننده ٔ در آب . || غلطنده ٔ در خاک از مشقت و زحمت . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تصلق شود.