کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متزلق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متزلق
لغتنامه دهخدا
متزلق . [ م ُ ت َ زَل ْ ل ِ ] (ع ص ) لغزیده و به زیر افتاده و لغزان . (ناظم الاطباء). || زینت گرفته و خوش عیش چنان که از خوشی ، گونه ٔ او سرخ و سپید و درخشان بود. (از منتهی الارب ). و رجوع به تزلق شود.
-
واژههای همآوا
-
متذلغ
لغتنامه دهخدا
متذلغ. [ م ُ ت َ ذَل ْ ل ِ ](ع ص ) امر متذلغ؛ کار بی فایده . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). کار بی فایده و بی سود. (ناظم الاطباء).