کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مترش
لغتنامه دهخدا
مترش . [ م ُ ت َرْ رَ ] (ص ) مرد ریش تراشیده واین لفظ تراشیده ٔ فارسی زبانان متعرب است از عالم تحرمز و تکشمر. (آنندراج ). مرد ریش تراشنده و این تصرف فارسی زبانان متعرب است که از تراشیدن که کلمه ٔ فارسی است بطور عربی اشتقاق کرده اند. (غیاث ) : امر دان...
-
واژههای همآوا
-
مطرش
لغتنامه دهخدا
مطرش . [ م َ رَ ] (ع ص ) احمق . ابله . سفیه . دیوانه . (از دزی ج 2 ص 600).
-
جستوجو در متن
-
تلنگی
لغتنامه دهخدا
تلنگی . [ت ُ ل ِ ] (اِ) مخفف تولنگی است که میان پاچه باشد. (برهان ) (آنندراج ). میان پاچه و نره . (ناظم الاطباء). || کنایه از پسر امرد و ضخیم مترش و بی باک و خونی و تونی . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
تاز
لغتنامه دهخدا
تاز. (ص ، اِ) معشوق و محبوب را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). محبوب را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). محبوب . (غیاث اللغات ) (فرهنگ رشیدی ). محبوب و معشوق . (فرهنگ نظام ) : بدو گفت مادر که ای تاز مام چه بودت که گشتی چنین زردفام ؟ فردوسی .با این ه...