کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مترجم 2 پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
لبابیدی
لغتنامه دهخدا
لبابیدی . [ ل َ ] (اِخ ) احمد البیروتی . صاحب «ذیل قانون اصول المحاکمات الحقوقیة الموقتة» مترجم از ترکی به عربی . (معجم المطبوعات ج 2).
-
ابن نقطه
لغتنامه دهخدا
ابن نقطه . [ اِ ن ُ ن ُ طَ ] (اِخ ) کنیت ابوزید مترجم است . رجوع به ابوزیدبن نقطه شود.
-
استیفان
لغتنامه دهخدا
استیفان . [ اِ ] (اِخ ) مترجم عمده ٔ مدرسه ٔ طب مصر سابقاً. او راست : قانون الاسبتالیات ، طبع بولاق . (معجم المطبوعات ).
-
پیگرس
لغتنامه دهخدا
پیگرس . [ رِ ] (اِخ ) مترجم کورش کوچک . (ایران باستان ج 2 ص 1015).
-
داسیه
لغتنامه دهخدا
داسیه . [ ی ِ ] (اِخ ) بن ژزف بارن . علامه ٔ نحریر و مترجم فرانسوی (1651-1720م .).
-
ملن
لغتنامه دهخدا
ملن . [ م ِ ل ُ ] (اِخ ) مترجم یونانی داریوش که بواسطه ٔ مرض در راه مانده بود و با رسیدن اسکندر بدانجا به او پناهنده شد و گزارشهای جنگی را به اسکندر داد. (از تاریخ ایران باستان ج 2 ص 1441).
-
موسی
لغتنامه دهخدا
موسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عیسی کسروی . یا کردی کاتب بود و از کتب اوست : 1- کتاب حب الاوطان . 2 - کتاب مناقضات . (از الفهرست ابن الندیم ). یکی از ایرانیان ناقل و مترجم از فارسی به عربی بود. (از ترجمه ٔ ابن البیطار لکلرک ج 1 ص 281).
-
حامدافندی
لغتنامه دهخدا
حامدافندی . [ م ِ اَ ف َ ] (اِخ ) (خواجه ...) پسر مترجم قاموس مشهور عاصم افندیست . او یکی از شعرای متأخر است . از عینتاب به استانبول شد و در جامع بشیرآغا واقع در برابر باب عالی بتدریس ادبیات عربی و فارسی اشتغال ورزید و سپس در اسکدار کنج عزلت اختیار ...
-
قازانی
لغتنامه دهخدا
قازانی . (اِخ ) (شیخ ) محمد مرادبن عبداﷲ قازانی در مکه سکونت داشت . از اوست : «ترجمه ٔ رشحات عین الحیاة» به عربی . اصل این کتاب به فارسی نوشته شده و مؤلف آن علی بن حسین واعظ کاشفی آن را در مناقب مشایخ نقشبندیه و آداب طریقت ایشان برشته ٔ نگارش کشیده ...
-
علی موصلی
لغتنامه دهخدا
علی موصلی . [ ع َی ِ م َ / مو ص ِ ] (اِخ ) ابن عدلان بن حمادبن علی ربعی موصلی . ملقب به عفیف الدین و مکنی به ابوالحسن . وی درسال 583 هَ . ق . متولد شد و در سال 666 هَ . ق . در قاهره درگذشت . او در حل معما یدی طولی داشت . او راست : 1- عقلةالمجتاز فی ح...
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن عدی بن حمیدبن زکریا، مکنی به ابوزکریا، مترجم کتب ارسطو و دانشمندان دیگر به عربی و معاصر ابن ندیم بود. رجوع به ابن عدی (ابوزکریا یحیی ...) ونیز شهرزوری ص 60 و فهرست ابن ندیم و فهرست تتمه ٔ صوان الحکمه و تاریخ الحکماء قف...
-
یحیی
لغتنامه دهخدا
یحیی . [ ی َح ْ یا ] (اِخ ) ابن علی بن محمدبن ابراهیم حضرمی ، مکنی به ابوالقاسم و معروف به ابن الطحان ، اصلش از حضرموت و خود از مردم مصر و مورخ و فاضل و مترجم و عالم حدیث بود. او راست : 1- تاریخ علمای اهل مصر. 2- ذیل بر تاریخ مصر تألیف ابن یونس . 3-...
-
زریره
لغتنامه دهخدا
زریره . [ زَ ری رَ / رِ ] (معرب ، اِ) معرب زریر. واحد زریر. یک دانه زریر. (فرهنگ فارسی معین ). به پارسی اسپرک را زریره گویند و آن شکوفه ٔ نباتیست که منبت او کوههای جرجان باشد و ابوبکربن علی عثمان که مترجم این کتاب است ، گوید: نبات اسپرک اختصاصی بکوهه...
-
جزائری
لغتنامه دهخدا
جزائری . [ ج َ ءِ ] (اِخ ) حمدان بن عثمان خواجه ، حنفی . وی در قسطنطنیه سکونت داشت و در مطبعةالعامرة مترجم بود و در همان شهر درگذشت . او راست : 1 - اتحاف المصنفین و الادباء بمباحث الاحتراز عن الوباء. این کتاب را در سال 1252 هَ . ق . تألیف کرد. 2 - ح...
-
باغ شمال
لغتنامه دهخدا
باغ شمال . [ غ ِ ش ِ ] (اِخ ) یکی از باغهایی که امیرتیمور در سمرقند ساخته است و شرف الدین یزدی در ظفرنامه ج 1 ص 801، از آن نام میبرد و ممکن است که باغ شمال تبریز نیز در ساختن این باغ مورد نظر امیر بوده است . علی اصغر حکمت گوید: در اردیبهشت 1327 که بن...