کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متحدس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متحدس
لغتنامه دهخدا
متحدس . [ م ُ ت َ ح َدْ دِ ] (ع ص ) تفحص اخبار کننده . (آنندراج ). پرسنده و تفحص کننده و جستجو نماینده . (از ناظم الاطباء). و رجوع به تحدس شود.
-
واژههای همآوا
-
متحدث
لغتنامه دهخدا
متحدث . [ م ُ ت َ ح َدْ دَ ] (ع اِ) جای سخن گفتن . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). موضع اجتماع مردمان برای گفتگو و سؤال و جواب . (ناظم الاطباء) (از ذیل اقرب الموارد). و رجوع به ماده ٔ قبل و تحدث شود.
-
متحدث
لغتنامه دهخدا
متحدث . [ م ُ ت َ ح َدْ دِ ] (ع ص ) سخن گوینده . (آنندراج ). بیان کننده . (ناظم الاطباء) : شهری متحدثان حسنت الا متحیران خاموش . سعدی .و رجوع به تحدث شود. || مورخ و راوی اخبار. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). || هر چیزی که از نو پدید آید. (ناظم ال...