کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متجنب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متجنب
لغتنامه دهخدا
متجنب . [ م ُ ت َ ج َن ْ ن ِ ] (ع ص ) دور شونده . (آنندراج ). آن که پرهیز می کند و حذر می نماید. (ناظم الاطباء). کسی که برمی گرددو دست می کشد از کسی و یا چیزی . (ناظم الاطباء). دوری کننده و احتراز کننده . (از فرهنگ جانسون ). || جنب شده . (ناظم الاطبا...
-
جستوجو در متن
-
ناصرالدین
لغتنامه دهخدا
ناصرالدین . [ ص ِ رُدْ دی ] (اِخ ) عبدالرحیم بن طاهر، مکنی به ابواسحاق از دانشمندان قرن هشتم شیرازست . مؤلف شدّالازار که خود مجلس درس او را درک کرده و مصاحب و جلیس وی بوده است او را دانشمند و فیلسوف عالی مقامی معرفی می کندکه به مال و جاه دنیا التفات...
-
جامع کوفه
لغتنامه دهخدا
جامع کوفه . [ م ِ ع ِ ف َ ] (اِخ ) مسجد معروف کوفه که از ابنیه ٔ بسیار قدیمی و مورد احترام است و یکی از چهار مسجد بزرگی است که در اسلام برای عبادت در آنها فضیلت بیشمار ذکر شده است . یاقوت آرد: اما مسجد کوفه ، روایات بسیار در فضیلت آن ذکر شده از آنجمل...
-
ابونصر
لغتنامه دهخدا
ابونصر. [ اَ ن َ ] (اِخ ) فارابی . ابن ابی اصیبعه در عیون الانباء گوید: محمدبن محمدبن اوزلغبن طرخان . از شهر فاراب است و آن شهریست از بلاد ترک در زمین خراسان و پدر او قائد جیش بود و فارسی المنتسب است و مدتی در بغداد میزیست سپس بشام شد و تا گاه وفات ب...