کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
مطال
لغتنامه دهخدا
مطال . [ م َطْ طا] (ع ص ) مَطول . (منتهی الارب ). دیردارنده ٔ وام و دین و دیرکننده در وعده ٔ ادائی . (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به مَطل و مِطال و مطول شود. || خود آهن ساز. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سازنده ٔ خود آه...
-
مطال
لغتنامه دهخدا
مطال . [ م ُ ] (ع ص ) نعت مفعولی از اطاله . طول داده شده . اطاله یافته . طولانی : مکتوبات او را به مطال و وعده ٔ مطال جواب می نبشتند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 270).
-
مطال
لغتنامه دهخدا
مطال .[ م ِ ] (ع مص ) با کسی معطل کردن . (زوزنی ). درنگ و معطل کردن در ادای وام و حق کسی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). ماطله مماطلة و مطالا؛ درنگی کرد او را و درنگی کرد در ادای وام و حق او. (ناظم الاطباء). درنگ کردن در دادن چیزی به ک...
-
جستوجو در متن
-
روکش
لغتنامه دهخدا
روکش . [ ک َ / ک ِ ] (اِمرکب ) ورقه ای از طلا یا متال که روی دندان کشند. || پوشش یا جامه یا ورقه ای که روی چیزی کشند چنانکه نجاران بر روی میز یا در و غیره . فورمیکارا. (از یادداشت بخط مؤلف ). || کاغذ یا پارچه ای که بدان چیزی را بپوشانند. (فرهنگ فارس...