کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متابعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
متابعت
لغتنامه دهخدا
متابعت . [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) متابعة. پیروی کردن . تبعیت کردن . || (اِمص ) مأخوذ از تازی پیروی و اطاعت و فرمان برداری . (ناظم الاطباء).پیروی . پس روی . تبعیت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : اعیان هر دو بطن از بنی هاشم ، علویان و عباسیان بر طاعت و...
-
واژههای همآوا
-
متابعة
لغتنامه دهخدا
متابعة. [ م ُ ب َ ع َ ] (ع مص ) پس روی کردن چیزی را. (تاج المصادر بیهقی ). کسی را پس روی کردن . (زوزنی ) (یادداشت دهخدا). پس روی عمل کسی کردن . یقال تابعته علی کذا. (منتهی الارب ) (از آنندراج ). پیروی کردن فلان را بر این کار. (ناظم الاطباء). || در پی...
-
جستوجو در متن
-
واجب الاتباع
لغتنامه دهخدا
واجب الاتباع . [ ج ِ بُل ْ اِت ْ ت ِ ] (ع ص مرکب ) آنکه (یا آنچه ) سزاوار متابعت باشد. (ناظم الاطباء). آنکه یا آنچه متابعت از او واجب شود.
-
نفس پرست
لغتنامه دهخدا
نفس پرست . [ ن َ پ َ رَ ] (نف مرکب ) هوسباره . شهوت باره .که متابعت هوای نفس کند. که مطیع نفس اماره باشد.
-
صعب القیاد
لغتنامه دهخدا
صعب القیاد. [ ص َ بُل ْ ] (ع ص مرکب ) مقابل سَلِس ُالقیاد. آنکه دشوار متابعت هوای دیگری کند.
-
مساتلة
لغتنامه دهخدا
مساتلة. [ م ُ ت َ ل َ ] (ع مص ) پس روی کردن . (منتهی الارب ). پیروی کردن و از پس کسی رفتن . (ناظم الاطباء). متابعت . (اقرب الموارد).
-
الیهو
لغتنامه دهخدا
الیهو. [ ] (اِخ ) نام یکی از رؤسای «منسه » که داود پیغمبر را تا صقلغ متابعت کرد. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
اقتفا
لغتنامه دهخدا
اقتفا. [ اِ ت ِ ] (از ع ، اِمص ) اقتفاء. پیروی و متابعت . (ناظم الاطباء). رجوع به اقتفاء شود.
-
پای برنهادن
لغتنامه دهخدا
پای برنهادن . [ ب َ ن ِ/ ن َ دَ ] (مص مرکب ) متابعت کردن . (تتمه ٔ برهان ).
-
نگرویدن
لغتنامه دهخدا
نگرویدن . [ن َ گ ِ رَ دَ / ن َ رَ دَ ] (مص منفی ) ایمان نیاوردن .متابعت نکردن . مقابل گرویدن . رجوع به گرویدن شود.
-
تباع
لغتنامه دهخدا
تباع . [ ت ِ ] (ع مص ) پس روی عمل کسی کردن و در پی یکدیگر رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). متابعة. (منتهی الارب ). الولاء فی العمل . (اقرب الموارد). متابعت .
-
تبعیة
لغتنامه دهخدا
تبعیة. [ ت َ ب َ ی ی َ ] (ع مص ) پیروی و تقلید و متابعت . (ناظم الاطباء). پیروی . (دزی ). تبعیت . رجوع به تبعیت شود.
-
تأسی کردن
لغتنامه دهخدا
تأسی کردن . [ ت َ ءَس ْ سی ک َ دَ ] (مص مرکب ) اقتدا کردن به پیشوای خود. (ناظم الاطباء). پیروی کردن . متابعت کردن . اعمال کسی را سرمشق قرار دادن . رجوع به تأسی شود.