کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
متأخر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
متأخر
لغتنامه دهخدا
متأخر. [ م ُ ت َ ءَخ ْ خ ِ ] (ع ص ) درنگ کننده و پس ماننده . (آنندراج ). سپس مانده و درنگ کرده . مأخوذ از تازی ، عقب مانده و سپس مانده . (ناظم الاطباء). || آن که سپس همه دست از کار می کشد و از همه عقب می افتد. || آخر و پسین . (ناظم الاطباء) : و پیش...
-
جستوجو در متن
-
آرام
لغتنامه دهخدا
آرام . (اِخ ) تخلص میرزاصادق نام یزدی از شعرای متأخر، در قرن سیزدهم هجری .
-
رضا خوانساری
لغتنامه دهخدا
رضا خوانساری . [ رِ خوا / خا ] (اِخ ) رجوع به رضا (از گویندگان متأخر...) شود.
-
شائب
لغتنامه دهخدا
شائب . [ ءِ ] (اِخ )ابوبکربن شائب . محدث است و متأخر. (منتهی الارب ).
-
شیباء
لغتنامه دهخدا
شیباء. [ ش َ ] (اِخ )ابوبکربن شائب . محدث است و متأخر. (منتهی الارب ).
-
ظریفی
لغتنامه دهخدا
ظریفی . [ ظَ ] (اِخ ) (شیخ عمرافندی ) از شعرای متأخر عثمانی و از مشایخ طریقت سعدیّة، از مردم روسچق . وفات 1210 هَ . ق .
-
فرادزان
لغتنامه دهخدا
فرادزان . [ ف َ ] (اِخ ) از دیه های وازکرود قم . (ترجمه ٔ تاریخ قم ص 137). در مآخذ جغرافیایی متأخر نام آن یافت نشد.
-
فجکش
لغتنامه دهخدا
فجکش . [ ف َ ک َ ] (اِخ ) قریه ای در زمین ریوند از نواحی نیشابور. (معجم البلدان ). در مآخذ جغرافیایی متأخر نام آن نیست .
-
هشنجان
لغتنامه دهخدا
هشنجان . [ هََ ش َ ] (اِخ ) از قرای ری . (انجمن آرا). در مآخذ جغرافیایی متأخر بدین صورت نیست .
-
هریسان
لغتنامه دهخدا
هریسان . [ ] (اِخ ) از طسوج خوزان . (تاریخ قم ص 115). در مآخذ جغرافیایی متأخر نام این ده نیست .
-
رشیق
لغتنامه دهخدا
رشیق . [ رُ ش َ ] (اِخ ) نام جد ابوعبداﷲبن رشیق ، فقیه مالکی متأخر. (منتهی الارب ).
-
رشدی پاشا
لغتنامه دهخدا
رشدی پاشا. [ رُ ] (اِخ ) محمد. از وزیران و گویندگان متأخر عثمانی بود. رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
زعبان
لغتنامه دهخدا
زعبان . [ زُ ] (اِخ ) نام جد محمدبن نعمةبن محمودبن زعبان که شاعری است متأخر. (منتهی الارب ).
-
رمزی
لغتنامه دهخدا
رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نام و لقب وی محمدافندی و از شاعران متأخر عثمانی است . وی بسال 1143 هَ . ق . درگذشته است . (از قاموس الاعلام ترکی ).