کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبهج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبهج
لغتنامه دهخدا
مبهج . [ م ُ ب َهَْ هَِ ] (ع ص ) نیکویی آورنده و پیراینده و زیبا سازنده .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) || مُبهِج . خوش و شادمان کننده . (غیاث ). شاد و مسرور سازنده . (آنندراج ). شادمانی آورنده . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ قبل شود. || کسی که خود...
-
مبهج
لغتنامه دهخدا
مبهج . [ م ُ هَِ ] (ع ص ) خوش و شادمان کننده . (غیاث ). شاد و مسرور و سازنده . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). || زمینی که صاحب نبات زیبا باشد. (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
ثعالبی
لغتنامه دهخدا
ثعالبی . [ ث َ ل ِ ] (اِخ ) علامه ابومنصور عبدالملک بن محمدبن اسماعیل نیشابوری (350 - 429 هَ . ق .). از آنرو وی را ثعالبی گویندکه از پوستهای روباه پوستین کردی . ابن خلکان گوید: قال ابن بسام صاحب ذخیره ٔ فی حقه کان فی وقته راعی تلعات العلم و جامع اشتا...