کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبنج
لغتنامه دهخدا
مبنج . [ م ُ ب َن ْ ن َ ] (ع ص ) بنگ خورانیده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
مبنج
لغتنامه دهخدا
مبنج . [ م ُ ب َن ْ ن ِ ] (ع ص ) کبک آوازکننده . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || آن که بنگ خوراند کسی را در طعام . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء).