کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبله
لغتنامه دهخدا
مبله . [ م ُ ل ِ ] (فرانسوی ، ص ) اطاق یا خانه ای که دارای مبل و اثاث زندگی باشد. (از لاروس ): این آپارتمان مبله اجاره داده خواهد شد. و رجوع به مبل شود.
-
واژههای همآوا
-
مبلح
لغتنامه دهخدا
مبلح . [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) خرمابن بلح برآورده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به بلح شود.
-
جستوجو در متن
-
کاخ صاحبقرانیه
لغتنامه دهخدا
کاخ صاحبقرانیه . [ خ ِ ح ِ ق َ نی ی َ / ی ِ ] (اِخ ) از کاخهای دوره ٔ ناصری . محمدشاه غازی پدر ناصرالدین شاه در قلعه ٔ محمدیه درگذشت . این قلعه که کاخ ییلاقی محمدشاه بشمار میرفت ، کنار جاده ٔ اوین ، بفاصله ٔ دویست قدم در شمال غربی باغ فردوس واقع بود ...