کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبلغ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م َ ل َ ] (ع مص ) به حد کمال و خوبی رسیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || (اِ) کمال و حد رسیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). کمال رسیدن و حد رسیدن . (ناظم الاطباء). حد چیزی و نهایت آن . (از اقرب الموارد). حد و نهایت . (غیاث ). || جای رسیدن...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ب َل ْ ل َ ] (ع ص ) رسانیده شده . (غیاث ).
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] (ع ص ) رساننده . (غیاث ). رساننده و کسی که حکم و امر را بدیگران می رساند و ابلاغ می کند. (ناظم الاطباء). رساننده و کسی که پیام یا نامه با درود و جز آن را به دیگری می رساند. (از ذیل اقرب الموارد). رساننده ، آن که به دینی و مسل...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ل َ ] (ع ص ) رسانیده شده . صیغه ٔ اسم مفعول از ابلاغ است و متفرع از ابلاغ که به معنی رسیدن و کامل شدن است . چنانکه گویند این کودک بالغ شده و در فارسی نیز ترجمه ٔ بلوغ که رسیدن است به معنی کامل شدن بسیار می آید چنانکه گویند که این میوه رسی...
-
مبلغ
لغتنامه دهخدا
مبلغ. [ م ُ ل ِ ] (ع ص ) رساننده . (آنندراج ). ابلاغ کننده . رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
واژههای همآوا
-
مبلق
لغتنامه دهخدا
مبلق . [ م ُ ب َل ْ ل َ ] (ع ص ) مُبَلَّقَة. اصلاح شده . (ناظم الاطباء). نعت مفعولی مذکر از تبلیق . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). با چوب ساج تخته پوش شده . (ازفرهنگ جانسون ). و رجوع به تبلیق و ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
مبلغه
لغتنامه دهخدا
مبلغه . [ م ُ ب َل ْ ل ِ غ َ ] (ع ص ) از مُبَلِّغَة عربی .مؤنث مُبَلِّغ. زن تبلیغکننده . رجوع به مبلغ شود.
-
بلامبلغ
لغتنامه دهخدا
بلامبلغ. [ ب ِ م َ ل َ ] (ع ق مرکب )(از: ب + لا(نفی ) + مبلغ) بدون مبلغ. بدون ذکر مبلغ. (فرهنگ فارسی معین ) : مداخل نقد، دوهزاروپانزده تومان و سیصدوشش دینار. اشجار، هشت هزاروسیصدوسی ویک اصله ، بلامبلغ. (تذکرةالملوک چ دبیرسیاقی ص 82).
-
حشاشاک
لغتنامه دهخدا
حشاشاک . [ ح ُ] (ع اِ فعل ) قصاراک ! مبلغ جهدک . (اقرب الموارد).
-
دویدن
لغتنامه دهخدا
دویدن . [ دَ دَ ] (مص ) از کلمه ٔ «داو» مضاعف کردن مبلغ باخت . مضاعف کردن گرو قمار در نرد. (یادداشت مؤلف ).
-
میسیونر
لغتنامه دهخدا
میسیونر. [ سی ُ ن ِ ] (فرانسوی ، ص ، اِ) عضو هیأت مذهبی . مبلغ دینی .
-
مبلغین
لغتنامه دهخدا
مبلغین . [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُبَلِّغ. رجوع به همین کلمه شود.
-
دامین
لغتنامه دهخدا
دامین . [ ی َ ] (اِخ ) (دامین دووسته ژزف ) مبلغ مذهبی بلژیکی متولد به سال 1840 و متوفی به سال 1889 م .