کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبرک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبرک
لغتنامه دهخدا
مبرک . [ م َ رَ ] (اِخ ) خانه ای است در مدینه که هرگاه رسول اﷲ(ص ) به هجرت آمده ناقه اش در آنجا فروخفت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن جای از مدینه ٔ منوره که شتر آن حضرت صلی اﷲعلیه و اله در هجرت در آنجای خفت . (ناظم الاطباء).
-
مبرک
لغتنامه دهخدا
مبرک . [ م َ رَ ] (اِخ ) موضعی است به تهامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ). جایگاهی است در تهامه به نزدیکی مکه و سوره ٔ فیل در این مکان فرود آمده است . (از معجم البلدان ).
-
مبرک
لغتنامه دهخدا
مبرک . [ م َ رَ ] (ع اِ) جای خواب شتران . ج ، مبارک . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). معطن . مناخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). یقال : «فلان لیس له ُ مبرک جمل »؛ ای لاشی ٔ له . (اقرب الموارد). || نشستنگاه . ج ، مبارک . (ی...
-
جستوجو در متن
-
مبارک
لغتنامه دهخدا
مبارک . [ م َ رِ ] (ع اِ) ج ِ مَبرَک که خفتنگاه شتر باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
لبنان
لغتنامه دهخدا
لبنان . [ ل ُ ] (اِخ ) تثنیه ٔ لبن ، دو کوهند نزدیک مکه و بدان دو لبن الاسفل و لبن الاعلی گویندو بالای آن دو کوهی است مبرک نام . (معجم البلدان ).
-
خفتنگاه
لغتنامه دهخدا
خفتنگاه . [ خ ُ ت َ ] (اِ مرکب ) جای خفتن ، مبرک . (یادداشت بخط مؤلف ): یا ابل عودی الی مبارکک ؛ شتر بازآی بسوی خفتنگاه خود. (منتهی الارب ).
-
ارابن
لغتنامه دهخدا
ارابن . [ اُ ب ِ ] (اِخ ) نام منزلی است بر ریگ توده ٔ مَبرک ، که از کوه جُهینة بر تنگه ٔ صفراء قرب مدینه منحدر است . (معجم البلدان ). منزلی است نزدیک وادی صفرا. (منتهی الارب ).
-
معطن
لغتنامه دهخدا
معطن . [ م َ طِ ] (ع اِ) خفتن جای اشتر بر کنار آب . ج ، معاطن . (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد). خوابگاه شتران و آغل گوسپندان نزدیک آب . ج ، معاطن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مَبرَک . مُناخ . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
مناخ
لغتنامه دهخدا
مناخ . [ م ُ / م َ ] (ع اِ) (از «ن و خ ») خواب جای شتر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). جای خوابانیدن شتر. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). آنجا که شتران را بخوابانند. محل فرودآوردن و خوابانیدن شتر. مَبرَک . شترخان . (یادداشت به خط مرحوم...