کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبدء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبدء
لغتنامه دهخدا
مبدء. [ م ُ دِءْ ] (ع ص ) صیغه ٔ اسم فاعل از باب افعال بمعنی آغاز کننده و آشکارکننده و آفریننده . (غیاث ) (آنندراج ). آفریننده ٔ نخست بار، نامی از نامهای خدای تعالی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مبدی ٔ شود : به مکتب جبروت و به علم القرآن به ...
-
مبدء
لغتنامه دهخدا
مبدء.[ م ُ دَءْ ] (ع اِ) صیغه ٔ اسم ظرف از باب افعال بمعنی محل آغاز کردن و جای آشکار کردن و از این لفظ در هر سه وضع مذکور گاهی ذات حق تعالی مراد باشد و در صورت ظرفیت بمعنی مطلع غزل و قصیده نیز می آید. (غیاث ) (آنندراج ). || (ص ) اسم مفعول از «ابداء»....
-
واژههای همآوا
-
مبدا
لغتنامه دهخدا
مبدا. [ م َ ] (ع اِ) آغاز. مبداء. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چون آخرعمر این جهان آمدامروز ببایدش یکی مبدا. ناصرخسرو (دیوان ص 19).گفتم چه چیز جنبش مبدای هردوان گفتا که هست آرام انجام هر صور. ناصرخسرو (دیوان ص 188).خوی کرام گیر که حری راخوی کریم مقط...
-
مبدع
لغتنامه دهخدا
مبدع . [ م َ دَ ] (ع اِمص ) ایجاد و اختراع و کشف . || (اِ) اولین ظهور و نخستین پیدائی . || جائی که در وی هر چیز تازه اختراع شود. || افسانه . (ناظم الاطباء).
-
مبدع
لغتنامه دهخدا
مبدع . [ م ُ دَ ] (ع ص ، اِ) ابداع شده . اختراع شده . آفریده : نخستین مبدعی است که خدای او را ابداع کرده است . (جامع الحکمتین ). || (اصطلاح فلسفی ) عبارت از موجودی است که مسبوق به ماده و مدت نباشد... شیخ گوید هر موجودی که وجودش مسبوق به ماده نباشد مب...
-
مبدع
لغتنامه دهخدا
مبدع . [ م ُ دَ ] (ع ص ) ستور مانده کرده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ). || تهی و خالی کرده شده . (ناظم الاطباء). || باطل کرده شده . (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ).
-
مبدع
لغتنامه دهخدا
مبدع . [ م ُ دِ ](ع ص ) نو بیرون آورنده نه بر مثالی . (منتهی الارب ). از خود چیزی پیدا کننده . (غیاث ) (آنندراج ). از نو بیرون آورنده . اختراع کننده و آفریننده و به وجودآورنده . (ناظم الاطباء). نو آفریننده . (دهار). ابداع کننده . نوآورنده . (یادداشت ...
-
جستوجو در متن
-
غایرغانه
لغتنامه دهخدا
غایرغانه . [ ی ِ ن َ / ن ِ ] (اِ) از انواع ورم و آن مبدء شقاقلوس است . رجوع به ذیل تذکره ٔ داود ضریر انطاکی چ مصر ص 186 شود.
-
فاعل خاص
لغتنامه دهخدا
فاعل خاص . [ ع ِ ل ِ خاص ص ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) فاعلی است که منشاء صدور فعل واحد بر وتیره ٔ واحد باشد. در مقابل فاعل عام که منشاء صدور افعال متکثره است ، و به عبارت دیگر هرگاه فاعل مبدء صدور یک فعل خاص باشد و همیشه منشأیت صدور فعل آن یکسان باشد...
-
جنبش اول
لغتنامه دهخدا
جنبش اول . [ جُم ْ ب ِ ش ِ اَوْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) کنایه از جنبش و حرکت قلم قضا و قدر است در لوح . (برهان ). حرکت نخست قلم قدرت در ازل . (شرفنامه ٔ منیری ). || حرکت اولی که فلک اول کرد. (برهان ). || حرکت اولی که سیارات از برج حمل کردند، چه ...
-
فاعل
لغتنامه دهخدا
فاعل . [ ع ِ ] (ع ص ، اِ) کننده ٔ کار. عمل کننده .ج ، فاعلون ، فَعَلة. (از اقرب الموارد) : تویی وهاب مال و جز تو واهب تویی فعال جود و جز تو فاعل . منوچهری .|| (اصطلاح نحو) آنچه فعل یا شبه فعل را به آن نسبت دهند. (تعریفات ). نزد نحویان چیزی است که فعل...
-
اکبرشاه
لغتنامه دهخدا
اکبرشاه . [ اَ ب َ ] (اِخ ) جلال الدین اکبرشاه هندی پور همایونشاه از 963 هَ . ق . تا 1014 هَ . ق . در هندوستان سلطنت کرد. (ناظم الاطباء). پادشاه هندوستان متولد سال 949 متوفای 1014 سلطنت 964 تا 1014 از سلسله ٔ تیموریان هند. وی کشور خود را بیاری وزیر خ...
-
مبدع
لغتنامه دهخدا
مبدع . [ م ُ دِ ](ع ص ) نو بیرون آورنده نه بر مثالی . (منتهی الارب ). از خود چیزی پیدا کننده . (غیاث ) (آنندراج ). از نو بیرون آورنده . اختراع کننده و آفریننده و به وجودآورنده . (ناظم الاطباء). نو آفریننده . (دهار). ابداع کننده . نوآورنده . (یادداشت ...