کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مبتکر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مبتکر
لغتنامه دهخدا
مبتکر. [ م ُ ت َ ک َ ] (ع ص ) ابتکارشده . ابداع شده . نوآورده .
-
مبتکر
لغتنامه دهخدا
مبتکر. [ م ُ ت َ ک ِ ](ع ص ) آن که بامداد برخیزد. (آنندراج ). برخیزنده ٔ بامداد. || آن که پگاه می آید. (ناظم الاطباء). || آن که میوه ٔ اول رسیده خورد. (آنندراج ). خورنده ٔ نوبر میوه ها. (ناظم الاطباء). || کسی که دررسد آغاز خطبه را. (آنندراج ). دررسند...
-
جستوجو در متن
-
نوآور
لغتنامه دهخدا
نوآور. [ ن َ / نُو آ وَ ] (نف مرکب ) مبدع . مبتکر. نوآورنده .
-
نوآورنده
لغتنامه دهخدا
نوآورنده . [ ن َ / نُو آ وَرَ دَ / دِ ] (نف مرکب ) مبدع . مبتکر. نوآور. که بدعتی تازه نهد یا چیزی تازه و بی سابقه به وجود آورد.
-
نوجوی
لغتنامه دهخدا
نوجوی . [ ن َ / نُو ] (نف مرکب ) نوطلب . مبتکر. مبدع . که جویای چیزهای بدیع و تازه است .
-
ارین
لغتنامه دهخدا
ارین . [ اَ ی ُ ] (اِخ ) شاعر غزلسرای یونانی مبتکر اشعار غنائی که بافتخار دیونیسوس (باکوس ) سروده میشد.
-
گوسه
لغتنامه دهخدا
گوسه . [ گ ُ س ِ ] (اِخ ) آنتونن (1872-1944م .). جراح فرانسوی متولد در فکان . وی مبتکر جراحی شکم است و گاستروتومی (جراحی شکم ) را باید از ابتکارات او شمرد.
-
طیبغا
لغتنامه دهخدا
طیبغا. [ ب َ ] (اِخ ) علاءالدین دوادار بکلیتی . وی مبتکر آلتی است که در علم نجوم بکار میرود. نام آن آلت «ربعکاری بر مقنطرات خط استواء» است . وی را رساله ای است که در آن آلت بحث میکند.
-
نوسخن
لغتنامه دهخدا
نوسخن . [ ن َ / نُو س ُ خ َ / خ ُ ] (ص مرکب ) طفلی که تازه به گفتار درآمده باشد. (آنندراج ) : شد مرغ به عاشقی نواسازچون کودک نوسخن هم آواز. فیاضی (از آنندراج ).|| که سخنان بدیع و نادر گوید. که در سخن مبتکر و مبدع است . رجوع به نوسخنی شود.
-
شومان
لغتنامه دهخدا
شومان . (اِخ ) رُبِر. سیاستمدار فرانسوی . در لوکزامبورگ بسال 1886 م . متولد گردیده . دموکرات است و مکرر به وزارت خارجه و نخست وزیری رسیده است . وی مبتکر طرح همکاری اقتصادی اروپا (زغال سنگ و فولاد) است . (از فرهنگ فارسی معین ).
-
ابوعذر
لغتنامه دهخدا
ابوعذر. [ اَ ع ُ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) ابوعذرزنی ؛ آنکه دوشیزگی او برداشت . (المزهر). دوشیزگی برنده . ابوعذرالمراءة؛ آنکه دوشیزگی او بگرفت . نخستین مرد که با دوشیزه ای آرمد. || مبتکر امری .
-
استرن
لغتنامه دهخدا
استرن . [ اِ ت ِ ] (اِخ ) لورِنس . نویسنده ٔ انگلیسی ، مولد کلُنْمِل (ایرلاند). او راست : تریسترام شاندی ومسافرت احساساتی . وی نویسنده ای مبتکر و فکاهی حساس است . (1713 - 1768 م .).
-
بذاخ
لغتنامه دهخدا
بذاخ . [ ب َذْ ذا ] (ع ص ) شتر بسیار بانگ کننده ٔ شقشقةبرآورنده . (منتهی الارب ) (از تاج العروس ج 2 ص 252). هَدّار. || مبتکر. (از اقرب الموارد).
-
تروالدسن
لغتنامه دهخدا
تروالدسن . [ ت ُ س َ ] (اِخ ) برتل . پیکرتراش دانمارکی که بسال 1770 م . متولد شد. وی مبتکر ایجاد نقوش برجسته در دکورسازی است و اثر معروفش شیر لوسرن است وی سالها در روم توقف کرد و در 1844 م . درگذشت .