کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مباضعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مباضعت
لغتنامه دهخدا
مباضعت . [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص ، اِمص ) (از مباضعة عربی ) غِشیان . همخوابگی . آرمیدن با زن . جماع . مباعلت . مواقعه . وقاع . مقاربت . ملامسه . مماسه . مجامعت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : و بلفظ فعل از آن است که در باب مباشرت و مباضعت مضاف با مرد ا...
-
واژههای همآوا
-
مباضعة
لغتنامه دهخدا
مباضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص ) جماع کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بضاع . با کسی جماع کردن . (المصادر زوزنی ). جماع نمودن . (آنندراج )(ناظم الاطباء). جماع کردن . (منتهی الارب ). مباشرت . آرامش با زنان . صحبت . مواقعة. وقاع . مجامعت . جماع . (یادداشت ب...
-
جستوجو در متن
-
دخول کردن
لغتنامه دهخدا
دخول کردن . [ دُ ک َ دَ ] (مص مرکب )درآمدن . || مباضعت کردن . آمیختن با زن .
-
دیزی بارکردن
لغتنامه دهخدا
دیزی بارکردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پختن آب گوشت در دیزی . (یادداشت مؤلف ). || بکنایه ، بمزاح ، آرمیدن با جفت . مباضعت . (یادداشت مؤلف ).
-
مباعلت
لغتنامه دهخدا
مباعلت . [ م ُ ع َ ل َ ] (ع اِمص ) (از مباعلة عربی ) مباضعت . مباشرت . نکاح . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مباعلة شود.
-
نیک
لغتنامه دهخدا
نیک . [ ن َ ] (ع مص ) گاییدن زن را. (از منتهی الارب ). جماع کردن . (زوزنی ) (از غیاث اللغات ). صحبت . (از نصاب ). مباضعت . وطی . مواقعه . مجامعت . مباشرت . (یادداشت مؤلف ).
-
احتلام
لغتنامه دهخدا
احتلام . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خواب دیدن . بوشاسب . حُلُم . (زوزنی ). شیطانی شدن . بازی شیطانی . (ملخص اللغات حسن خطیب ). مباضعت در خواب . انزال درخواب . جنب شدن در خواب . || مطلق انزال .
-
مباضعة
لغتنامه دهخدا
مباضعة. [ م ُ ض َ ع َ ] (ع مص ) جماع کردن . (تاج المصادر بیهقی ). بضاع . با کسی جماع کردن . (المصادر زوزنی ). جماع نمودن . (آنندراج )(ناظم الاطباء). جماع کردن . (منتهی الارب ). مباشرت . آرامش با زنان . صحبت . مواقعة. وقاع . مجامعت . جماع . (یادداشت ب...
-
حت ء
لغتنامه دهخدا
حت ء. [ ح َت ْءْ ] (ع مص ) دوختن جامه را. || ریشه تافتن ، چنانکه گلیم را. || بستن ، چنانکه گره را. || زدن . || رَفَث . مباضعت .جماع کردن . || پیوسته نگریستن . || فرودآوردن متاع را از شتران . (منتهی الارب ). || بستن و استوار کردن دیوار را. (آنندراج ).
-
رفث
لغتنامه دهخدا
رفث . [ رَ ف َ ] (ع اِ) جماع . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار) (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 25).مباعلت . مباضعت . مباشرت . جماع . آرمیدن با زن . نزدیکی . مواقعه . (یادداشت مؤلف ). || سخن زنان در آرمیدن . (از ناظم الاطباء) ...
-
مجامعت
لغتنامه دهخدا
مجامعت . [ م ُ م َ ع َ / م ُ م ِ ع َ ](ع اِمص ) مأخوذ از تازی ، بغل خوابی با زن که چالش ونیوتش و گان و گایان و گایه و سکند نیز گویند. (ناظم الاطباء). جماع . وقاع . مواقعه . نیک . مباشرت . مباضعت . مضاجعت . مقاربت . بُضع. بضاع . مماسّه . ملامسه . نزد...
-
مواقعه
لغتنامه دهخدا
مواقعه . [ م ُ ق َ ع َ / ق ِ ع ِ ] (از ع ، اِمص ) مواقعة. مواقعت . نبرد و پیکار. (ناظم الاطباء). حرب : ابوالفضل هروی منجم با مؤیدالدوله مواضعه کرده بود که در آن مواقعه صبر می کند تا مریخ به درجه ٔ هبوط رسد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 70). خبر مواقعه ٔ ا...
-
مقاربت
لغتنامه دهخدا
مقاربت . [ م ُ رَ / رِ ب َ ] (از ع ، اِمص ) مقاربة. نزدیکی . قربت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : بسیار از امیر محمود شنودم که گفت این مقاربت ما با ترکمانان از ضرورات است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 538). علی تگین دشمن است به حقیقت ... با وی نیز عهدی و م...