کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ما و من پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ما و من
لغتنامه دهخدا
ما و من . [ وُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کبر. عجب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
واژههای مشابه
-
غایة ما فی الباب
لغتنامه دهخدا
غایة ما فی الباب . [ ی َ ت ُ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) منتهای مراتب اینکه . نهایت کلام .
-
جستوجو در متن
-
من و من کردن
لغتنامه دهخدا
من و من کردن . [ م ِن ْ ن ُ م ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) در تداول ، به کندی و با فاصله مقصود گفتن . جویده گفتن یا خواندن . (یادداشت مرحوم دهخدا). سخن گفتن چنانکه فهم نشود. رجوع به من من و من من کردن شود.
-
لعوق الکرنب
لغتنامه دهخدا
لعوق الکرنب . [ ل َ قُل ْ ک َ رَمْب ْ ] (ع اِ مرکب ) من مشاهیر التراکیب لاندری مخترعه ینفع من السعال الرطب و خشونة الصدر و الرئة و فساد الصوت و غلظ البلغم و ینقی الدماغ من الاخلاط اللزجة و شربته ثلاثة مثاقیل و قوته تبقی نحو اربع سنین (و صنعته ) ان یع...
-
طبقة
لغتنامه دهخدا
طبقة. [ طَ ق َ ] (ع اِ) بالفتح و سکون الموحدة، لغة لقوم متشابهون ، و فی اصطلاح المحدثین ، عبارةٌ عن جماعة اشترکوا فی السن و لقاء المشایخ و الاخذ عنهم . فاما ان یکون شیوخ هذا الراوی شیوخ ذلک ، او یماثل او یقارن شیوخ هذا،شیوخ ذلک ، و بهما اکتفوا بالتشا...
-
اربعینات
لغتنامه دهخدا
اربعینات . [ اَ ب َ ] (ع اِ) ج ِ اربعین . || اربعینات فی الحدیث و غیره ، اما الحدیث فقد ورد من طرق کثیرة بروایات متنوعة ان رسول اﷲ صلی اﷲ تعالی علیه و سلم قال : من حفظ علی امتی اربعین حدیثا فی امر دینها بعثه اﷲ تعالی یوم القیامة فی زمرة الفقهاء والعل...
-
احوال رواةالحدیث
لغتنامه دهخدا
احوال رواةالحدیث . [ اَح ْ ل ُ رُ تِل ْ ح َ ] (ع اِمرکب ) علم احوال رواةالحدیث . من وفیاتهم و قبائلهم و اوطانهم و جرحهم و تعدیلهم و غیر ذلک و هذاالعلم من فروع التواریخ من وجه و من فروع الحدیث من وجه آخرو فیه تصانیف کثیرة -انتهی . ما ذکره المولی ابوال...
-
من
لغتنامه دهخدا
من . [ م َ ] (ع اِ) هر کس . (ترجمان القرآن ). به معنی کسی و آن کس و کیست و به این معنی برای جمع و مفرد هر دو آمده . (غیاث ). اسمی است مبهم غیرمتمکن به معنی کسی و هر کسی مانند «من یقم اقم معه » و اگرچه لفظ آن مفرد است شامل جماعت می گردد، مانند قوله تع...
-
من
لغتنامه دهخدا
من . [ م َ ] (اِ) هر چیزی که بر درخت بندد مانند گزانگبین و ترنگبین و بیدانگبین و شیرخشت و مانند آن . (برهان ) (از ناظم الاطباء). در زبانهای سامی عموماً این کلمه آمده ، ولی محتمل است که «من » تورات همان «من » نباشد که در قرون وسطی و عصر حاضر بدین نام ...
-
بی من
لغتنامه دهخدا
بی من . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + من ) بی روح و بی جان . (ناظم الاطباء).
-
ثقال
لغتنامه دهخدا
ثقال . [ ث ِ ] (ع ص ) ج ِ ثقیل . و ثقال و یقال : هو من ثقال الناس و من ثقلائهم .
-
غارانیون
لغتنامه دهخدا
غارانیون . (معرب ، اِ)ابرة الراحی . ابن البیطار در مفردات آرد: قال الغافقی و ابرةالراهب ایضا یسمی بهذاالاسم نبات یقال له الجحلق و هو نوع من التمک و ایضاً التمک والنبات المسمی بالیونانیة لوقانیوس و صنف من النبات المسمی بالیونانیة غارانیون و هوالصنف ال...
-
دبور
لغتنامه دهخدا
دبور. [ دَب ْ بو ] (ع اِ) جنس . (منتهی الارب ). || لباس . یقال : هو من شرح فلان و لا من دبوره ؛ ای من حزبه و زیه . (منتهی الارب ).