کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایهگذاری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
گذاری
لغتنامه دهخدا
گذاری . [ گ ُ ] (ص نسبی ) گذرنده . عبورکننده : چه آن سوگند و چه باد گذاری چه آن زنهار و چه ابر بهاری . (ویس و رامین ).مرا تنها بماند ایدر به خواری چو خان رهگذر مرد گذاری . (ویس و رامین ).نگر تا هیچگونه غم نداری که تیمار جهان باشد گذاری .(ویس و رامین ...
-
مایه
لغتنامه دهخدا
مایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) آنچه در شیر کنند تا بکلچد. آنچه شیر را بکلچاند. آنچه شیر را منعقد کند: مایه ٔ شیر. مایه ٔ پنیر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). چیزی است که برای ساختن پنیر یا ماست به شیر زنند تا آن را تخمیر کند و به صورت ماست یا پنیر درآورد. پ...
-
مایه
لغتنامه دهخدا
مایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) بنیاد هرچیزرا گویند. (برهان ). اصل و ماده ٔ هرچیز را گویند. (فرهنگ رشیدی ) (از غیاث ). اصل و ریشه و بنیاد و مصدر واساس و جوهر. (ناظم الاطباء). پهلوی ، ماتک (جوهر، ماده ٔ اولی ) و نیز به معنی ماده ، شی ٔ مادی . (حاشیه ٔ برهان...
-
مایه
لغتنامه دهخدا
مایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) ماده شتر را گویند خصوصاً. (از برهان ). خاصه ماده شتر را گویند. (از آنندراج ). ماده ٔ شتر. (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء). ناقه . شتر ماده . مقابل اروانه و جمل و شتر نر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || ماده ٔ هر حیوانی را گوین...
-
مایه
لغتنامه دهخدا
مایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِ) ماه ایار. (ابن البیطار در کلمه ٔ تُن ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ماه مه . ماه مه فرنگی . (یادداشت ایضاً) : و وافق یوم اقلا عناالمذکور اول یوم من مایه (رحله ٔ ابن جبیر، یادداشت ایضاً). و الفینا حصاد الشعیر بهذه الجهات فی هذ...
-
مایه
لغتنامه دهخدا
مایه . [ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) به معنی مایون هم هست که گاوی بوده و فریدون را شیر می داد. (برهان ). گاو ماده ای که فریدون را شیر می داد. (ناظم الاطباء). در شاهنامه این صورت نیامده ، مصحف بر مایه = برمایون است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به مایون و بر...
-
مایه به مایه
لغتنامه دهخدا
مایه به مایه . [ ی َ / ی ِ ب ِ ی َ / ی ِ ] (ق مرکب ) رأس المال . فروختن چیزی به بهای خرید و بدون سود. مایه کاری . (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ). و رجوع به مایه کاری شود.
-
کلاه گذاری
لغتنامه دهخدا
کلاه گذاری . [ ک ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) کلاه سر کسی گذاشتن . (فرهنگ عامیانه ٔ جمالزاده ). عمل کلاه گذار. و رجوع به کلاه گذار و ترکیب کلاه سر کسی گذاشتن ذیل کلاه شود.
-
نمره گذاری
لغتنامه دهخدا
نمره گذاری . [ ن ُ رِ گ ُ ] (حامص مرکب ) با ارقام و اعداد ترتیبی ، تعداد و ترتیب افراد یک کلی و آحاد یک گروه را مشخص کردن : نمره گذاری اتومبیل ها، نمره گذاری خانه ها.
-
نشان گذاری
لغتنامه دهخدا
نشان گذاری . [ ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب )نشانه گذاری . علامت نهادن . رجوع به نشانه گذاری شود.
-
نشانه گذاری
لغتنامه دهخدا
نشانه گذاری . [ ن ِ ن َ / ن ِ گ ُ ] (حامص مرکب ) علامت گذاری .
-
صحه گذاری
لغتنامه دهخدا
صحه گذاری . [ ص ِح ْ ح َ / ص َح ْ ح َ گ ُ ] (حامص مرکب ) صحة گذاشتن . رجوع به صحة گذاشتن و رجوع به صح شود.
-
هاگ گذاری
لغتنامه دهخدا
هاگ گذاری . [ هاگ ْ گ ُ ] (حامص مرکب ) از ساخته های فرهنگستان ایران معادل کلمه ٔ «Sporisation» فرانسوی .
-
آسان گذاری
لغتنامه دهخدا
آسان گذاری . [ گ ُ ] (حامص مرکب ) سماحت .مسامحه . تسامح . مسامحت . مساهله . اغماض : به آسان گذاری دمی میشمارکه آسان زیَد مرد آسان گذار.نظامی .
-
تخم گذاری
لغتنامه دهخدا
تخم گذاری . [ ت ُ گ ُ ] (حامص مرکب ) عمل تخم گذاشتن مرغان و حشرات و ماهیان و دیگر جانوران تخم گذار: هنوز فصل تخم گذاری مرغان آبی فرانرسیده است .