کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مایمرغی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مایمرغی
لغتنامه دهخدا
مایمرغی . [ ی َ م ُ ] (اِخ ) احمدبن علی ، مکنی به ابونصر که از ابوعمرو محمدبن محمدبن جابر و ابوسعید خلیل بن احمد و دیگران استماع کرد و مرد صادق و ثقه بود و به سال 403 در سن 61 سالگی درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
مایمرغی
لغتنامه دهخدا
مایمرغی . [ ی َ م ُ ] (ص نسبی ) منسوب به مایمرغ . و رجوع به مایمرغ و ماده ٔ بعد شود.
-
مایمرغی
لغتنامه دهخدا
مایمرغی . [ی َ م ُ ] (اِخ ) فضل بن نصر مکنی به ابوالعباس که از عباس بن عبداﷲ سمرقندی روایت دارد و بکربن محمدبن احمدالفقیه از او روایت کرده است . (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
مایی
لغتنامه دهخدا
مایی . (ص نسبی ) منسوب به شهر مای هندوستان که مردمش به ستاره شناسی و جادوگری مشهوربوده اند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : گرچه به هوا برشد چون مرغ همیدون ورچه به زمین درشد چون مردم مایی . منوچهری (یادداشت ایضاً).از طالع میلاد تو دیدند رصدهااخترشمران ...