کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماکیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماکیان
لغتنامه دهخدا
ماکیان . (اِ) مرغ خانگی بود، جفت خروس . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 375). مرغ ماده ٔ خانگی . (صحاح الفرس ). مرغ خانگی را گویند که مادینه ٔ خروس باشد. (برهان ). لفظ مفرد است به معنی یک مرغ خانگی که ماده باشد و نر آن را خروس گویند. (غیاث ). مادینه ٔ خروس ،...
-
ماکیان
لغتنامه دهخدا
ماکیان . (اِخ ) دهی از دهستان بهمنی است که در بخش میناب شهرستان بندر عباس واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
ماکیان فلک
لغتنامه دهخدا
ماکیان فلک . [ ف َ ل َ ] (اِخ ) دجاجة. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به دجاجة (اِخ ) شود.
-
جستوجو در متن
-
ماکی
لغتنامه دهخدا
ماکی . (اِ) به معنی ماکیان آمده . (آنندراج ). مرغ . (ترجمه ٔ دیاتسارون ص 270،یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به ماکیان شود.
-
ام الولید
لغتنامه دهخدا
ام الولید. [ اُم ْ مُل ْ وَ ] (ع اِ مرکب ) ماکیان . (منتهی الارب ). کنیه ٔ ماکیان است . (ازاقرب الموارد ذیل ولد).
-
قیق
لغتنامه دهخدا
قیق . [ ق َ ] (ع اِ) آواز ماکیان چون بخواند خروس را جهت سفاد. (منتهی الارب ). آواز ماکیان چون خروس را برای برجستن بر روی خود بخواند. (ناظم الاطباء). || (مص ) آواز کردن ماکیان . (از اقرب الموارد).
-
ارخام
لغتنامه دهخدا
ارخام . [ اِ ] (ع مص ) ارخام دجاجه بیضه ها را؛ زیر بال گرفتن ماکیان تخم ها را برای چوزه برآوردن . بر خایه نشستن ماکیان . (تاج المصادر بیهقی ). زیر بال گرفتن ماکیان بیضه را. (منتهی الارب ).
-
دیکة
لغتنامه دهخدا
دیکة. [ ک َ ] (ع اِ) ماکیان . (ناظم الاطباء).
-
فروج
لغتنامه دهخدا
فروج . [ ف ُرْ رو ] (ع اِ) جوجه ٔ ماکیان است . (فهرست مخزن الادویه ). جوجه ٔ ماکیان . ج ، فراریج . (اقرب الموارد).
-
مواکعة
لغتنامه دهخدا
مواکعة. [ م ُ ک َ ع َ ] (ع مص ) سکیزیدن خروس ماکیان را. (منتهی الارب ) (آنندراج ).برجستن و سکیزیدن خروس بر ماکیان . (ناظم الاطباء).
-
غرغرة
لغتنامه دهخدا
غرغرة. [ غ ِ غ ِ رَ] (ع اِ) یکی غِرغِر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). ماکیان حبشه یا ماکیان بیابانی . (از اقرب الموارد) . قسمی ماکیان . (دزی ). غرغر. غرغرک . رجوع به غرغر شود. || یکی غِرغِر. گیاه بهاری که در کوه روید. (از تاج العروس ).
-
ایراص
لغتنامه دهخدا
ایراص . (ع مص ) (از «ورص ») بیضه نهادن ماکیان به یکبار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بیک مرتبه تخم نهادن ماکیان . || و چون ماکیان بر روی تخم باشد و بلندشده بیک مرتبه پیخال بسیار اندازد نیز میگویند اورصت الدجاجة. (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
یاشماقلی
لغتنامه دهخدا
یاشماقلی . (اِ) نوعی ماکیان که پرهای انبوهی در زیر گلو دارد. مرغ ریشدار.