کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأوی گرفتن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تایان ما
لغتنامه دهخدا
تایان ما. (مغولی ، اِ) بلوشه در تحقیقات جامعالتواریخ ذیل تایان ماه آرد: بهتر است که «تایان ما» خوانده شود از «تای »، «طای » و «دای » که کلمه ٔ ترکی است و معنی یک اسب دهد و «ما» چینی است که آن هم برابر «تای » بمعنی اسب است . (جامع التواریخ رشیدی چ بلو...
-
ز ما
لغتنامه دهخدا
ز ما. [ زَ / زَ ] (حرف اضافه + ضمیر) مخفف از ما. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به «از» و «ما» شود.
-
غایة ما فی الباب
لغتنامه دهخدا
غایة ما فی الباب . [ ی َ ت ُ فِل ْ ] (ع اِ مرکب ) منتهای مراتب اینکه . نهایت کلام .
-
کائناً ما کان
لغتنامه دهخدا
کائناً ما کان . [ ءِ نَن ْ ] (ع ق مرکب ) هر چه باشد : و غیر هستی کائناً ماکان محتاج است به هستی . (ملامحسن فیض ).
-
علیه ما علیه
لغتنامه دهخدا
علیه ما علیه . [ ع َ ل َ هَِ ع َ ل َی ْه ْ ] (ع جمله ٔ اسمیه ٔ نفرینی ) بر او باد آنچه بر اوست . در جایی گویند که در نفرین و آفرین به کسی دودل و مردد باشند. یا چون نام کسی را برند که اعمال یا عقاید نانیکو داشته است و نخواهند آشکارا او را نفرین و لعن ...
-
ما انزل ا
لغتنامه دهخدا
ما انزل ا. [ اَ زَ لَل ْ لاه ] (ع اِ مرکب ) آنچه خدای تعالی فرستاده است از کتاب و احکام . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ما و من
لغتنامه دهخدا
ما و من . [ وُ م َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کبر. عجب . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
ما و منی
لغتنامه دهخدا
ما و منی . [ وُ م َ ] (حامص مرکب ) تکبر. خودپسندی .
-
مضی ما مضی
لغتنامه دهخدا
مضی ما مضی . [ م َ ضا م َ ضا ] (ع جمله ٔ فعلیه ) گذشت آنچه گذشت . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گذشته گذشت : معهذا مضی ما مضی اگربارو خراب کند و خندق بینبارد... (تاریخ رشیدی ). اگر باز نیت صحیح کند و بخدمت استقبال قیام نماید درس مضی ما مضی بر جر...
-
مگوز بر ما
لغتنامه دهخدا
مگوز بر ما. [ م َ ب َ ] (ص مرکب ) آدم مقمپز و گرانجان و لوس و ننر و خودخواه . کسی که دارای اخلاق و رفتاری غیرعادی و مخصوصاً متکبرانه است . چنین آدمی را «بر ما مگوزی » و «بر ما مگوزید» نیز گویند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
مکش مرگ ما
لغتنامه دهخدا
مکش مرگ ما. [ م َ ک ُ م َ گ ِ ] (ص مرکب ) با ناز و عشوه و جامه های نیکو. شیک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). آدم نازک نارنجی وقر و فری و ژیگولو مآب . کسی که خود را به وضعی غیر عادی بیاراید و در رفتار خود قر و غمزه و غربیله ٔ فراوان داشته باشد. (فرهنگ ...
-
الا ما شذ و ندر
لغتنامه دهخدا
الا ما شذ و ندر. [ اِل ْ لا ش َذْ ذَ وَ ن َ دَ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ استثنائیه ) جز آنچه کم یاب و نادر بود. جز آنچه اندک و کمیاب باشد. بندرت . ندرةً.
-
جستوجو در متن
-
گرفت گرفتن
لغتنامه دهخدا
گرفت گرفتن . [ گ ِ رِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) نکته . عیب گرفتن . خرده گرفتن . غلط گرفتن بر... : بر وی بهانه می جستند که از زبان وی چیزی بهانه گیرند و بر وی گرفت گیرند که بدان سبب او را ملزم گردانند. (دیاتسارون ص 114).کسی گرفت نگیرد حدیث مستان رانهان ...
-
چم گرفتن
لغتنامه دهخدا
چم گرفتن . [ چ َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رونق گرفتن . سروسامان گرفتن . بسامان شدن : چرا همی نچمم تا کند چرا تن من که نیز تانچمم کار من نگیرد چم . رودکی .رجوع به چم شود. در تداول روستائیان خراسان ، چم کسی را گرفتن ؛ کنایه است از بدست آوردن دل وی و بمر...