کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأول پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأول
لغتنامه دهخدا
مأول . [ م ُ ءَوْ وَ ] (ع ص ) همزه بصورت الف است ، تأویل کرده شده و کلام از ظاهر به خلاف ظاهر گردانیده شده . (غیاث ) (آنندراج ). و رجوع به مؤول شود. || در اصطلاح اصولیان لفظی را گویند که بر معنی مرجوح خود حمل شود به قرائن عقلی یا نقلی . (فرهنگ علو...
-
مأول
لغتنامه دهخدا
مأول . [ م ُ ءَوْ وِ ] (ع ص ) مؤول . تأویل کننده . شرح کننده : چنین گوید مفسر این کتاب و مأول این خطاب اصغر عباداﷲ جرماً و اکثرهم حرماً. (تاریخ قم ص 2).
-
واژههای مشابه
-
ماول
لغتنامه دهخدا
ماول . [ ] (اِخ ) ابن شراره مکنی به ابوالخیر. طبیبی نصرانی از اهالی حلب بود که در ادب نیز دست داشت و از مقربان درگاه و کاتب معزالدوله ثمال بن صالح کلابی حاکم حلب بود و چون سلجوقیان بر عراق و شام چیره شدند به حاکم سلجوقی حلب تقرب جست و سپس به انطاکیه ...
-
جستوجو در متن
-
ابوالخیر
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر. [ اَ بُل ْ خ َ ] (اِخ ) ماول بن شراره . رجوع به ماول ... شود.
-
ابوالخیر
لغتنامه دهخدا
ابوالخیر. [ اَ بُل ْ خ َ ] (اِخ ) ابن شراره ماول . رجوع به ماول ابوالخیر شود.
-
حمی وا
لغتنامه دهخدا
حمی وا. [ ح َ ماوَل ْ لاه ] (ع ، جمله ٔ قسمی ) اماواﷲ. (منتهی الارب ).
-
دربهشت
لغتنامه دهخدا
دربهشت . [ دَ ب ِ هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ماول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. آب آن از قنات و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
استعارة
لغتنامه دهخدا
استعارة. [ اِ ت ِ رَ ] (ع مص ) استعارت . بعاریت خواستن چیزی را. (منتهی الارب ). عاریت خواستن . (تاج المصادر بیهقی ). || تنها شدن . انفراد. یقال : استعور؛ اذا انفرد. (منتهی الارب ). || دست بدست گردانیدن چیزی را. (منتهی الارب ). || استعارة ادعاء معنی ا...