کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأموت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأموت
لغتنامه دهخدا
مأموت . [م َءْ ] (ع ص ) اجل مأموت ؛ مدت معین و موقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
واژههای مشابه
-
ماموت
لغتنامه دهخدا
ماموت . (اِ) کلمه ای است روسی ، مأخوذ از زبان مردم سیبری . فیل فسیل شده ٔ عهد چهارم معرفةالارضی است که اجساد کامل این حیوان در میان یخهای سیبری بدست آمده . پوست این حیوان پوشیده از پشم هائی همانند پشم گوسفند است . عاج یا وسیله ٔ دفاعی این حیوان بزرگ...
-
جستوجو در متن
-
ادمنستن
لغتنامه دهخدا
ادمنستن . [ اِ م ُ ت ُ ] (اِخ ) ناحیه ایست به اتازونی (کنتوکی )، مساحت آن 5700 هزار گز مربع و دارای 8000 سکنه . کرسی آن برُنسویل و غار مشهور به ماموت در این ناحیه است . رجوع به ضمیمه ٔ معجم البلدان کلمه ٔ ادمنسون شود.
-
فرانسه
لغتنامه دهخدا
فرانسه . [ ف َ س ِ ] (اِخ ) کشوری است که در آخرین قسمتهای غربی قاره ٔ اروپا بین 51 درجه و 9 دقیقه تا 42 درجه و 23 دقیقه ٔ عرض شمالی واقع است و طول جغرافیایی آن از 4 درجه و 38 دقیقه ٔ غرب گرینویچ تا 8 درجه و 10 دقیقه ٔ شرق آن نصف النهار است . وسعت خاک...