کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأثر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مأثر
لغتنامه دهخدا
مأثر. [ م َءْ ث َ ] (ع اِ) اثر : کیمیایی که از او یک مأثری بر دخان افتاد گشت او اختری .مولوی .
-
واژههای مشابه
-
مآثر
لغتنامه دهخدا
مآثر. [ م َ ث ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأثَرَة و مَأثُرَة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). آثار و نشانهای نیک و کارهای پسندیده . (آنندراج ) (غیاث ). نشانهای نیک و کارهای پسندیده که از کسی باقی ماند. (ناظم الاطباء). مفاخر. مکارم . (یادداشت به خ...
-
عالی مآثر
لغتنامه دهخدا
عالی مآثر. [ م َ ث ِ ] (ص مرکب ) صاحب آثار عالیه : صاحبقران عالی مآثر بدانجا رسید. (حبیب السیر ج 3 ص 155).
-
واژههای همآوا
-
مأصر
لغتنامه دهخدا
مأصر.[ م َءْ ص ِ / ص َ ] (ع اِ) زندان . ج ، مآصر و عامه آن را معاصر خوانند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). زندان . (ناظم الاطباء). || زنجیر یا طنابی که به پهنای نهر کشند تا از عبور کشتی ممانعت کند. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مانعی که در سر راه و یا در...
-
جستوجو در متن
-
مأثرة
لغتنامه دهخدا
مأثرة. [ م َءْ ث َ رَ / م َءْ ث ُ رَ ] (ع اِ) کردار نیکو. (دهار). بزرگواری موروثی که زبانزد مردم باشد. ج ، مآثر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). مکرمت موروثی . ج ، مآثر. (از اقرب الموارد). مفخرت . مکرمت . بزرگواری . شرف . (یادداشت به خط مر...
-
فقعسی
لغتنامه دهخدا
فقعسی . [ ف َ ع َ ] (اِخ ) محمدبن عبدالملک اسدی . صاحب روایات و مآثر و اخبار بنی اسد بود و به زمان منصور و پس از او زیست و علمای انساب مآثر بنی اسد را از وی آموختند. فضل بن ربیع را مدح کرده و کتابی درباره ٔ بنی اسد پرداخته است . (از فهرست ابن الندیم ...
-
مفاخر
لغتنامه دهخدا
مفاخر. [ م َ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ مفخرة. (اقرب الموارد). ج ِ مفخرة و مفخر. (ناظم الاطباء). مآثر. مکارم . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مفاخر ملکان زمانه از لقب است بدوست باز همیشه مفاخر القاب . مسعودسعد.سیرت پادشاهان این دولت طراز محاسن عالم و جمال مفاخر...
-
غازی خان
لغتنامه دهخدا
غازی خان . (اِخ ) یکی از خانان و امرای هندی کشمیر که در سال 967-971 حکومت کشمیر داشته است . رجوع به مآثر رحیمی چ کلکته صص 250 - 321 شود.
-
ژندژند
لغتنامه دهخدا
ژندژند. [ ژَ ژَ ](ص مرکب ) پاره پاره . (برهان ). قطعه قطعه : هم خامه ٔ مآثر من کرده ریزریزهم جامه ٔ مفاخر من کرده ژندژند. شهاب الدین بغدادی (از جهانگیری ).رجوع به ژند شود.
-
نسبتی عراقی
لغتنامه دهخدا
نسبتی عراقی . [ ن ِ ب َ ی ِ ع ِ ] (اِخ ) از شاعران قرن یازدهم است . رجوع به مآثر رحیمی ج 2 ص 1386 و فرهنگ سخنوران ص 600 شود.
-
ممریزخان
لغتنامه دهخدا
ممریزخان . [ ] (اِخ ) مبارزخان معروف به عادل شاه از سلاطین افاغنه . مؤلف تاریخ شاهی او را ممریزخان نامیده است ، اما در دیگر تواریخ از جمله طبقات اکبری و خلاصةالتواریخ و مآثر رحیمی مبارزخان آمده است . رجوع به تاریخ شاهی ص 277 و حاشیه ٔ آن شود.
-
اعراق
لغتنامه دهخدا
اعراق . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ عِرق ، بمعنی رگ و ریشه و بیخ درخت . (آنندراج ) (منتهی الارب ). اصلها. (فرهنگ فارسی معین ). || در تداول فارسی زبانان ، پدران . اصل و نسب و آبا و اجداد : و اگر در محامد اخلاق و مآثر اعراق این پادشاه میمون سیرت همایون سریرت خوض...