کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماه آفرید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماه آفرید
لغتنامه دهخدا
ماه آفرید. [ ف َ ] (اِخ ) نام دختر دهقانی که یکی از زنان بهرام گور بود. (از فهرست ولف ) : مهین دخت را نام ماه آفریدفرانک دگر بد دگر شنبلید.فردوسی .
-
ماه آفرید
لغتنامه دهخدا
ماه آفرید. [ ف َ] (اِخ ) نام دختر تور. (از فهرست ولف ) : کجا دختر تور ماه آفریدکه چون او کس اندر زمانه ندید.فردوسی .
-
ماه آفرید
لغتنامه دهخدا
ماه آفرید. [ف َ ] (اِخ ) نام کنیزک ایرج بود و بعد از کشته شدن ایرج معلوم گردید که حامله بوده بعد از آن دختری آوردتور نام کردند و منوچهر از آن دختر بهم رسید. (برهان ) (از آنندراج ) (از فرهنگ رشیدی ). نام کنیزکی که محبوبه ایرج و جده ٔ منوچهر بود. (از ف...
-
واژههای مشابه
-
ماه ماه
لغتنامه دهخدا
ماه ماه . (ق مرکب ) ماه بماه . هر ماه و ماهیانه . (ناظم الاطباء).
-
ماه به ماه
لغتنامه دهخدا
ماه به ماه . [ ب ِ ] (ق مرکب ) از این ماه به آن ماه . (ناظم الاطباء). هر ماه . همه ماهه . ازاین ماه تا ماه دیگر. || ماه بسیار. (ناظم الاطباء). || مدت مدید. (ناظم الاطباء).
-
گنبد ماه
لغتنامه دهخدا
گنبد ماه . [ گُم ْ ب َ دِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آسمان است : همی ماهی ازآب برداشتی پس از گنبد ماه بگذاشتی . فردوسی .رجوع به گنبد هور و ماه شود.
-
کرزه ماه
لغتنامه دهخدا
کرزه ماه . [ ک ُ زَ / زِ ] (اِ)رستنی و گیاهی باشد بغایت خوشبوی . || آبیاری کشت و زراعت را نیز گویند. (برهان ) (آنندراج ).
-
کرچه ماه
لغتنامه دهخدا
کرچه ماه . [ ک ُ چ ِ ] (اِ مرکب ) در تداول مردم مازندران ماه اردیبهشت است . (از یادداشت مؤلف ).
-
طوق ماه
لغتنامه دهخدا
طوق ماه . [ طَ / طُو ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) هاله و خرمن ماه است و آن دائره ای باشد که در برخی از شبها از بخار بر دور ماه بهم میرسد. (برهان ) (آنندراج ).
-
غره ماه
لغتنامه دهخدا
غره ماه . [ غ ُرْ رَ / رِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اول روزاز ماه . شب اول ماه . مستهل ماه . رجوع به غره شود.
-
نیم ماه
لغتنامه دهخدا
نیم ماه . (اِ مرکب ) هلال . (یادداشت مؤلف ). حالت تربیع، با پرماه قیاس شود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
آب ماه
لغتنامه دهخدا
آب ماه . (اِ مرکب ) ماه آب سریانی ، مرادف آغوسطس رومی . و رجوع به آب (مدخل ِ دوم ) شود.
-
تایان ماه
لغتنامه دهخدا
تایان ماه . (مغولی ، اِ) تایان ما. رجوع به تایان ما شود.
-
تاریک ماه
لغتنامه دهخدا
تاریک ماه . (اِ مرکب ) محاق . || سرار. آخرین شب ماه .