کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماهرانه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماهرانه
لغتنامه دهخدا
ماهرانه . [ هَِ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) استادانه . با زبردستی . بامهارت . و رجوع به ماهر شود.
-
جستوجو در متن
-
استادانه
لغتنامه دهخدا
استادانه . [ اُ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ،ق مرکب ) همچون استادان . بطریقه ٔ اساتید. ماهرانه .
-
شارله
لغتنامه دهخدا
شارله . [ ل ِ ] (اِخ ) نیکلا. رسام و حکاک فرانسوی . وی بسال 1792م . در پاریس تولد و بسال 1845م . وفات یافت . در ترسیم صحنه های نظامی استاد بوده و سربازان گارد قدیم متعلق به دوره ٔ امپراطوری ناپلئون را بسیار ماهرانه نقاشی کرده است .
-
مانی فریب
لغتنامه دهخدا
مانی فریب . [ ف ِ / ف َ ] (نف مرکب ) که مانی را بفریبد. به مجاز، آنچه بسیار ماهرانه و هنرمندانه ساخته شده باشد : برآورد کلکی به آیین و زیب رقم زد بر آن حوض مانی فریب . نظامی .خرد با روی خوبان ناشکیب است شراب چینیان مانی فریب است .نظامی .
-
گردیوس
لغتنامه دهخدا
گردیوس . [ گ ُ یُس ْ ] (اِخ ) پادشاه کاپادوکیه که مهرداد ششم و تیگران او را بر تخت نشانده بودند. (ایران باستان ص 2274). گره گردیوس مثلی است و آن چنین بوده است که ارابه ای از زمان گردیوس باقیمانده و قید آن ترکیب یافته بود از گره هایی که ماهرانه یکی را...
-
تاس
لغتنامه دهخدا
تاس . (اِخ ) شاعر مشهور ایتالیا که در «سورانت » ایتالیا بسال 1554 م . متولد شد و اثر معروفش «بیت المقدس (اورشلیم ) آزادشده » است که در آن وقایع جنگهای صلیبی را بطور ماهرانه ای تصویر نموده . این اثر بزرگ یکی از آثار مهم ادبی است و فصاحت و بلاغتش بدرجه...
-
پالیسی
لغتنامه دهخدا
پالیسی . (اِخ ) برنار. سازنده ٔ سفالینه های مینائی ، نویسنده و دانشمندفرانسوی ، موجد صنعت سفالگری در فرانسه ، مولد او آژِن در حدود سال 1510م . و ظروف سفالینه ٔ مزین به تصاویر ماهرانه ٔ او باعث شهرت بسیار او گردید گویند برای آنکه تجاربش به نتیجه رسد و...
-
کاسیوس لونژینوس
لغتنامه دهخدا
کاسیوس لونژینوس . [ ل ُ ] (اِخ ) (کایوس ) متوفی به سال 42 ق . م .وی یکی از قتله ٔ قیصر (سزار) و از یک خانواده ٔ نجیب و قدیمی بود. درسفر جنگی کراسوس ضد پارتیان مشاور او بود چون کراسوس از ارد اول پادشاه ایران و سردار اوسورنا شکست یافت ، کاسیوس با تنظیم...
-
استیلیک
لغتنامه دهخدا
استیلیک . [ اِ ک ُ ] (اِخ ) فلاویوس . وی یکی از ژنرالها و رجال نامی روم وپسر یک تن از واندالهاست که سمت صاحب منصبی در لشکر امپراطور والنس (364 - 378 م .) داشت . او در عنفوان جوانی داوطلبانه در زمره ٔ نظامیان امپراطوری درآمد و تدریجاً به مقامات عالیه ...
-
بطلمیوس دوم
لغتنامه دهخدا
بطلمیوس دوم . [ب َ ل َ س ِ دُوْ وُ ] (اِخ ) فیلادف . فیلادلفوس . قفطی کلمه را بمعنی محب الاخ ؛ برادر دوست آورده است . (283-246 ق .م .) ، این نسبت را به کنایه به وی دادند زیرا از برادران نفرت داشت ، عده ای را کشت و برخی را تبعید کرد. از 285 تا 247 ق ....
-
استخر
لغتنامه دهخدا
استخر. [ اِ ت َ ] (اِخ ) اصطخر. اصطرخ . ستخر. (جهانگیری ). شهری بفارس از اقلیم سوم ، طول آن 79 درجه و عرض 32 درجه و آن از بزرگترین حصن های فارس و شهرها و کوره های آنست . گویند نخستین کسی که آنرا بساخت اصطخربن طهمورث پادشاه ایران بود و طهمورث نزد ایرا...
-
پروین اعتصامی
لغتنامه دهخدا
پروین اعتصامی . [ پ َرْ ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) مسمّاة به رخشنده . شاعره ٔ ایرانی . دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی ). وی در 25 اسفندماه 1285 هَ . ش . در تبریز متولد گردید. در کودکی با پدر به تهران آمد و بقیه ٔ عمر خود را در این شهر گذرانید....
-
حجاب
لغتنامه دهخدا
حجاب . [ ح ِ ] (ع مص ) در پرده کردن . حجب . || بازداشتن از درآمدن . (منتهی الارب ). بازداشتن . (دهار) (زوزنی ). || روگیری . عفاف . حیا. شرم کردن : مرا بعرض تمنا حجاب نگذاردو گر خموش شوم اضطراب نگذارد. شجاعی کاشی .اگر حجاب کنی از خدا فرشته شوی چنین که...
-
حافظة
لغتنامه دهخدا
حافظة. [ ف ِ ظَ ] (ع ص ، اِ) تأنیث حافظ. || قوه ٔ حافظه ؛ مقابل قوه ٔ ذاکره . نیروئی است که (بقول قدما) جای آن تجویف اخیر دماغ است ، و کار آن نگاهداری چیزهائیست که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیّه ، پس حافظه خزانه ٔوهم است مانند خیال برای حس ...