کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مامیران پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مامیران
لغتنامه دهخدا
مامیران . (اِ) نوعی از عروق الصفراست و آن دوایی باشد زردرنگ به سبزی مایل ، باریک و گره دار می شود. گرم و خشک است در چهارم . یرقان را نافع است و آن را به عربی بقلة الخطاطیف و شجرةالخطاطیف خوانند... (از برهان ). بیخی است مشابه زردچوب که به دوای چشم به ...
-
جستوجو در متن
-
ممران
لغتنامه دهخدا
ممران . [ م َ م ِ ](اِ) مامیران که گیاهی است . رجوع به مامیران شود.
-
میمران
لغتنامه دهخدا
میمران . [ م َ م َ ] (معرب ، اِ) مامیران . (دزی ج 2 ص 631). رجوع به مامیران شود.
-
جج
لغتنامه دهخدا
جج . [ ج َ ] (اِ) بلغت تنکابن مامیران است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
حشیشةالبواسیر
لغتنامه دهخدا
حشیشةالبواسیر. [ ح َ ش َ تُل ْ ب َ ] (ع اِمرکب ) مامیران .
-
خلیدونیون
لغتنامه دهخدا
خلیدونیون . [ خ َ ] (اِ) دواءالخطاف . مامیران . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
کاسو
لغتنامه دهخدا
کاسو. (اِ) به یونانی عروق مامیران است که به فارسی زردچوبه نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
وامران
لغتنامه دهخدا
وامران . [ م ِ ](اِ) گیاهی است که از ملک چین آورند و مامیران هم گویندش ، سفیدی ناخن و سفیدی چشم را زایل کند. (برهان قاطع). دوائی است که از چین آرند. (انجمن آرا). ظاهراً مصحف مامیران است . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ).
-
خالیدونیون
لغتنامه دهخدا
خالیدونیون . (اِ) لغتی است یونانی و معنی آن بعربی دواءالخطافی باشد؛ یعنی دوای پرستوک و آن مامیران است . گویند که چون بچه ٔ پرستوک در آشیان نابینا شود مادرش برود و شاخی از مامیران بیاورد و در آشیان نهد بچه ٔ او شفا یابد. (برهان قاطع)(آنندراج ). عروق ا...
-
دواءالخطافی
لغتنامه دهخدا
دواءالخطافی . [ دَ ئُل ْ خ َ ] (ع اِ مرکب ) (اصطلاح داروسازی ) دواءالخطاف . خالیدونیون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). خلیدونیون . مامیران . (یادداشت مؤلف ). رجوع به دواءالخطاطیف شود.
-
عروق الصباغین
لغتنامه دهخدا
عروق الصباغین . [ ع ُ قُص ْ ص َب ْ با] (ع اِ مرکب ) زردچوبه . (ناظم الاطباء). عروق صفر. بقلةالخطاطیف . مامیران . (یادداشت مرحوم دهخدا). عروق .رجوع به عروق و ترکیب «عروق صفر» ذیل «عروق » شود.
-
عطارد
لغتنامه دهخدا
عطارد. [ ع ُ رِ ] (ع اِ) نام دوائی که آن را سنبل رومی گویند. (غیاث اللغات ). و آن بیخی باشد به رنگ شبیه مامیران و به شکل مانند عصارون . (آنندراج ). سنبل رومی است ، و آن بیخی باشد به رنگ شبیه مامیران و به شکل مانند اسارون . (برهان قاطع). سنبل رومی . (...
-
چشخام
لغتنامه دهخدا
چشخام . [ چ َ ] (اِ) دانه ٔ سیاهی باشد لغزنده که آن را در داروهای چشم بکار برند. (برهان ) (آنندراج ). بمعنی چشام است . (جهانگیری ). چاکسو و چشام . (ناظم الاطباء). داروی چشم . چِشْم : چون از رمد تو بگذرد روزی چندتا آهوی صحتت درآید بکمندچشخام و نبات مص...
-
کرکم
لغتنامه دهخدا
کرکم . [ ک ُ ک ُ ] (اِ) زعفران . (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عربی زعفران . (غیاث اللغات ). لیث گوید: آن زعفران است و ابوعمرو گوید کرکم و کرنب نباتی است که به زعفران مشابهت دارد. (ترجمه ٔ صیدنه ). ابن سراج گوید: کُرکُم اعجمی است و زعف...