کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مالیت
لغتنامه دهخدا
مالیت . [لی ی َ ] (از ع ، اِمص ) ارزش . بها. قیمت : دل از آن گشت گرانمایه که درد تو در اوست ور نه معلوم بر ما و تو مالیت دل . مسیح کاشی (از بهار عجم ).و رجوع به مالیه شود.
-
جستوجو در متن
-
خایه مالی کردن
لغتنامه دهخدا
خایه مالی کردن . [ ی َ / ی ِ ک َ دَ ] (مص مرکب )تملق رذیلانه گفتن . تملق با دنائت گفتن : نه ریش ترا که ریشخندت سازم نه خایه ترا که خایه مالیت کنم .؟
-
خایه مالی
لغتنامه دهخدا
خایه مالی . [ ی َ / ی ِ ] (حامص مرکب ) تملق . چاپلوسی . چاپلوسی سخت با دنائت . تملق رذیلانه : هرآنکه بی خبر از فن خایه مالی شددچار زندگی سخت ونان خالی شد. عشقی .نه ریش تراکه ریشخندت سازم نه خایه تو را که خایه مالیت کنم .؟