کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مالدار مالدار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
متأثث
لغتنامه دهخدا
متأثث . [ م ُ ت َ ءَث ْ ث ِ ](ع ص ) دولتمند و مالدار. (آنندراج ). مالدار و توانگر و دولتمند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأثث شود.
-
ملیئه
لغتنامه دهخدا
ملیئه . [ م َ ءَ ] (ع ص ) مؤنث ملی ٔ؛ زن توانگر و مالدار و زن مالدار نیکومعامله . (ناظم الاطباء). رجوع به ملی ٔ شود.
-
ملی
لغتنامه دهخدا
ملی ٔ. [ م َ ] (ع ص ) توانگر. (مهذب الاسماء) (غیاث ). توانگر و مالدار یا مالدار نیکومعامله . ج ، مِلاء، مُلَآء،اَملِئاء. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). توانگر مالدار مقتدر یا خوش معامله . و مَلی ّ نیز گویندو در اکثر روایات همین صورت مسموع ...
-
بهرگی
لغتنامه دهخدا
بهرگی . [ ب َ رَ / رِ ] (اِ) دولت و مال . (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ). || (ص ) دولتمند و مالدار. (آنندراج ). مالدار و دولتمند و توانگر. (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
صاحب چیز
لغتنامه دهخدا
صاحب چیز. [ ح ِ ] (ص مرکب ) دارا. متمول . مالدار. ثروتمند. غنی .
-
مال ور
لغتنامه دهخدا
مال ور. [ وَ ] (ص مرکب ) مالدار و توانگر و غنی . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
-
ثروت مند
لغتنامه دهخدا
ثروت مند. [ ث َرْ وَ م َ ] (ص مرکب ) دارا. توانگر. مالدار.
-
تمول
لغتنامه دهخدا
تمول . [ ت َ م َوْ وُ ] (ع مص ) مالدار شدن . (زوزنی ). مال داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بسیارمال شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). مالدار شدن و دولتمندی . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مالداری و دولت و ثروت و مکنت . (ناظم الاطباء).
-
غانی
لغتنامه دهخدا
غانی . (ع ص ) نعت فاعلی از غنا. سرودکننده . (غیاث ). || توانگر. مالدار. (منتهی الارب ).
-
ذومال
لغتنامه دهخدا
ذومال . (ع ص مرکب ) خداوند دارائی . توانگر. مرد باخواسته . مالدار. غنی .
-
چیزدار
لغتنامه دهخدا
چیزدار. (نف مرکب ) متمول . غنی . مالدار. توانگر. (یادداشت مؤلف ). ثروتمند. ملی . دارا.
-
دیناردار
لغتنامه دهخدا
دیناردار.(نف مرکب ) دارنده ٔ دینار. غنی . مالدار : زمانی بیاید که درویش زارشود خوار بر چشم دیناردار.فردوسی .
-
سیرحاصل
لغتنامه دهخدا
سیرحاصل . [ ص ِ ] (ص مرکب ) جائی که زراعت در آن بهتر باشد. (آنندراج ) (غیاث ). بسیارثمر و بارآور. || بسیار مالدار و ثروتمند. (ناظم الاطباء).
-
مال خاوند
لغتنامه دهخدا
مال خاوند. [ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) صاحب و مالک مال . (آنندراج ). صاحب مال . خداوند خواسته . || مالدار. (آنندراج ).
-
کان یسار
لغتنامه دهخدا
کان یسار. [ی َ ] (ص مرکب ) توانگر و مالدار. || صاحب جمعیت بسیار. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بکنایت یعنی بسیار بخشنده ، مثل کان یمین .