کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماطع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماطع
لغتنامه دهخدا
ماطع. [ طِ ] (ع ص ) به پیش دهان و به دندان پیشین خورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || خالص . (از اقرب الموارد).- بیاض ماطع ناطع ؛ سفیدی خالص . (از اقرب الموارد).- هو ماطع ناطع؛ ای خالص . (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ماتع
لغتنامه دهخدا
ماتع. [ ت ِ ] (اِخ )نام والد کعب معروف به کعب الاحبار. (منتهی الارب ).
-
ماتع
لغتنامه دهخدا
ماتع. [ ت ِ ] (ع ص ) دراز از هر چیز. (ناظم الاطباء). دراز و نیکو از هرچیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || میزان چرب و غالب و یا فاضل و افزون . یقال : میزان ماتع، ای راجح . || رسن نیکوتافته و محکم . || نبیذ سخت سرخ (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنند...