کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماسخة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ماسخة
لغتنامه دهخدا
ماسخة. [ س ِ خ َ] (اِخ ) نام کمان سازی ازدی یا بطنی از آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام کمان سازی معروف از طایفه ٔ ازد. (ناظم الاطباء). کمان سازی ازدی . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
ماسخیة
لغتنامه دهخدا
ماسخیة. [ س ِ خی ی َ ] (ص نسبی ، اِ) کمان منسوب به ماسخة. ج ، ماسخیات . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). کمانی منسوب به ماسخة و ماسخة نام کمان سازی از طایفه ٔ ازد است ، زیرا وی نخستین کسی است که کمان ساخت . ج ، ماسخیات . (از اقرب الموارد). کمان ساخته...
-
ماسخیات
لغتنامه دهخدا
ماسخیات . [ س ِ خی یا ] (ع اِ) کمانهای منسوب به ماسخة. (ناظم الاطباء). ج ِ ماسخیة. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به ماسخیة و ماسخة شود.