کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماساة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
ماصعة
لغتنامه دهخدا
ماصعة. [ ص ِع َ ] (ع ص ) ناقه ٔ برگشته شیر از پستان . (آنندراج ). ناقة ماصعةالدر؛ ماده شتر شیر برگشته از پستان . (ناظم الاطباء). ناقة ماصعة؛ ماده شتری که شیر وی برگشته باشد و او را ماصعةالدر نامند. (از اقرب الموارد).
-
معساة
لغتنامه دهخدا
معساة. [ م َ ] (ع ص ) (از «ع س ی ») سزاوار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). سزاوار و شایسته . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).