کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مارچوبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مارچوبه
لغتنامه دهخدا
مارچوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) مارگیاه است و آنرا به عربی هلیون گویند. دفع سموم جانواران گزنده و مار و عقرب کند. (برهان ) (از ناظم الاطباء). نام دوائی که به عربی هلیون گویند و در کشف نوشته که گیاهی است دفع زهر مار و کژدم کند و هم گره گره بصورت ما...
-
مارچوبه
لغتنامه دهخدا
مارچوبه . [ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان برزاوند است که در شهرستان اردستان واقع است و 278 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
جستوجو در متن
-
مارگیا
لغتنامه دهخدا
مارگیا. (اِ مرکب ) بمعنی مارگیاه است که مارچوبه باشد و به عربی هلیون خوانند. (برهان ). مارچوبه . (از فرهنگ جهانگیری ). مارگیاه . مارچوبه و هلیون . (ناظم الاطباء). و رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
مارشوبه
لغتنامه دهخدا
مارشوبه . [ ب َ / ب ِ ] (معرب ، اِ مرکب ) معرب مارچوبه . هلیون . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مارچوبه شود.
-
یرامیع
لغتنامه دهخدا
یرامیع. [ ی َ ] (ع اِ) نام دوایی است که آن را هلیون و مارچوبه و مارگیاه گویند. (برهان ) (آنندراج ). مارچوبه و هلیون . (ناظم الاطباء). هلیوم . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). یرامع. رجوع به مارچوبه و هلیون شود.
-
هلیون
لغتنامه دهخدا
هلیون . [ هََ ] (اِ) مارچوبه . (یادداشت مؤلف ). گیاهی است که آن را مارچوبه و مارگیا خوانند. برگ آن مانند برگ رازیانه باشد. طبیخ آن را به خورد سگ دهند سگ را بکشد. در غیاث و صراح «هلیو» (به کسر اول ) نوشته . (برهان ). نام رومی مارچوبه است . دانه ای دا...
-
سفارج
لغتنامه دهخدا
سفارج . [س ِ رَ ] (معرب ، اِ) مارچوبه . (فرهنگ فارسی معین ).
-
قساهیو
لغتنامه دهخدا
قساهیو. [ ] (معرب ، اِ) حلیون است که به فارس مارچوبه نامند. (فهرست مخزن الادویه ).
-
تارچوبه
لغتنامه دهخدا
تارچوبه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) دارویی است که در دواها بکار برند و آنرا هلیون نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ) (برهان ). در جهانگیری و برهان قاطع هر دو در حرف تاء مرقوم است ، همانا مارچوبه را تارچوبه خوانده اند و آن خطا است و مارچوبه نام تره ایست بستا...
-
ناکدون
لغتنامه دهخدا
ناکدون . [ دَ / دُو ] (اِ) مارچوبه . (ناظم الاطباء). عودالحیة، به زبان هندی . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ).
-
اسفراج
لغتنامه دهخدا
اسفراج . [ اِ ف َ / ف ِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی آسپاراگس ) بلغت اندلس مارچوبه را گویند و برگ آن مانند برگ رازیانه است و بعضی گویند لغت اهل مغرب است . (برهان ). اسم اندلسی هلیون است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویة). اسفراج لغتی است خاص لهج...
-
مهر سلیمان
لغتنامه دهخدا
مهر سلیمان . [ م ُ رِ س ُ ل َ / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) گیاهی است از دسته ٔمارچوبه ها و از تیره ٔ سوسنی ها. ساقه ٔ زیرین این گیاه هر سال یک ساقه ٔ هوائی میدهد و جای ساقه های سالهای گذشته بر روی آن میماند. (گیاه شناسی گل گلاب ص 284).
-
کوله خس
لغتنامه دهخدا
کوله خس . [ ل َ / ل ِ خ َ ] (اِ مرکب ) کوله خاس . درختچه ای کوتاه از تیره ٔ سوسنی ها و از دسته ٔ مارچوبه ها که ارتفاعش حدود 60 سانتیمتر است . ساقه اش منشعب به ساقه های فرعی و منتهی به نوکی خارمانند است . گلهایش کوچک و سبزرنگ و دارای دم گلی است که به ...
-
موگه
لغتنامه دهخدا
موگه . [ گ ِ ] (فرانسوی ، اِ) سوسن بری که گل برف نیز نامندش . (از یادداشت مؤلف ).گیاهی است از تک لپه ای هایی که جام و کاسه ٔ رنگین دارند، از تیره ٔ سوسنی ها و از دسته ٔ مارچوبه ها که ساقه های زیرزمینی ضخیم و گلهای کوچک معطر و برگهای بزرگ دارد. (از گ...