کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماخذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مآخذ
لغتنامه دهخدا
مآخذ. [ م َ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأخَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود. || دامها. (از اقرب الموارد).- مآخذالطیر ؛ دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جاهایی که مرغان را گیرند. (از اقرب الموارد).
-
مأخذ
لغتنامه دهخدا
مأخذ. [ م َءْ خ َ ] (ع اِ) مکان اخذ. (ناظم الاطباء). جایی که چیزی را از آن گیرند. (غیاث ). جای گرفت . ج ، مآخذ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). || محل صدور چیزی و مصدر و اصل و بنیاد و سرچشمه . (ناظم الاطباء). منبع. مدرک . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). د...
-
واژههای همآوا
-
مآخذ
لغتنامه دهخدا
مآخذ. [ م َ خ ِ ] (ع اِ) ج ِ مَأخَذ. (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). و رجوع به مأخذ شود. || دامها. (از اقرب الموارد).- مآخذالطیر ؛ دامها و جز آن که بدان مرغان را صید کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جاهایی که مرغان را گیرند. (از اقرب الموارد).
-
ماخض
لغتنامه دهخدا
ماخض . [ خ ِ ] (ع ص ) درد زه گرفته و نزدیک به زادن رسیده . ج ، مواخض و مُخَّض . || شاة ماخض ؛ گوسپند باردار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
دبم
لغتنامه دهخدا
دبم . [ ] (ع مص ) عیب کردن . (زوزنی ). اما در مآخذ دیگر دیده نشده .
-
وارین
لغتنامه دهخدا
وارین . (ص ) به سرعت و جلدی روان . (ناظم الاطباء) (اشتینگاس ). در مأخذ دیگری دیده نشد.
-
رامز
لغتنامه دهخدا
رامز. [ م ِ ] (ع ص ) نشان کننده . (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر که در دسترس بود دیده نشد.
-
رایاندن
لغتنامه دهخدا
رایاندن . [ دَ ] (مص ) رهنمائی نمودن به بیرون . هدایت کردن . (ناظم الاطباء). اما در مآخذ دیگر دیده نشد.
-
شرور
لغتنامه دهخدا
شرور. [ ش ُ] (ع مص ) بد شدن . (دهار). در مآخذ دیگر دیده نشد.
-
فرهون
لغتنامه دهخدا
فرهون . [ ف َ ] (اِ) اداره . (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.
-
مردبان
لغتنامه دهخدا
مردبان . [ م َ ] (اِ) نردبان . (ناظم الاطباء) (اما در مآخذ دیگر دیده نشد).
-
بالپر
لغتنامه دهخدا
بالپر. [ پ َ ] () قبول عادات نیکو. (ناظم الاطباء). (اما در مآخذ دیگر که در دسترس بود دیده نشد).
-
چهان
لغتنامه دهخدا
چهان . [ چ ِ ] (ق ) فراوان و بسیار. (ناظم الاطباء). در مآخذ دیگر دیده نشد.