کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ماتی تی گَل گَل گل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مأتی
لغتنامه دهخدا
مأتی . [ م َءْ تا ] (ع اِ) محل آمدن و موضعآمدن و فراهم گاه . (ناظم الاطباء). || مأتی الامر؛ جانب امر و جهت آن . (منتهی الارب ). جهت و جانب کار و راه کار. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ابن ماتی
لغتنامه دهخدا
ابن ماتی . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) علی بن عبدالرحمن . محدث است .
-
جستوجو در متن
-
دست کشیدن
لغتنامه دهخدا
دست کشیدن . [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) دست مالیدن و ملامسه کردن . (برهان ) : به داروی فراموشی کشم دست بیاد ساقی دیگر شوم مست . نظامی .گر ز لبی شربت شیرین چشنددست به شیرینه برویش کشند. نظامی .- دست بر سر کسی کشیدن ؛ نوازش کردن . مورد لطف قرار داد...
-
قبا
لغتنامه دهخدا
قبا. [ ق َ ] (ع اِ) قَباء. جامه ٔ پوشیدنی را گویند. (برهان ). جامه ای است معروف که از سوی پیش باز است و پس از پوشیدن دو طرف پیش رابا دکمه بهم پیوندند. (حاشیه ٔ برهان از دکتر معین ).جامه ٔ پوشیدنی که روی ارخالق پوشند. (ناظم الاطباء).توزی . (منتهی الار...