کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مائلة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
مائلة
لغتنامه دهخدا
مائلة. [ ءِ ل َ ] (ع ص ) رجوع به مایلة و مائل شود.
-
جستوجو در متن
-
مائلات
لغتنامه دهخدا
مائلات . [ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مائلة. (از منتهی الارب ). رجوع به مائلة شود.
-
موائل
لغتنامه دهخدا
موائل . [ م َ ءِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مائل . رجوع به مائل شود. || ج ِ مائلة به معنی زن باتبختر و زن خرامنده . (از ناظم الاطباء).
-
ذات ضغن
لغتنامه دهخدا
ذات ضغن . [ ت ُ ض ِ ] (ع ص مرکب ) ناقة ذات ضغن ؛ ماده اشتری دوستار وطن یعنی جایباش خویش . ای مائلةٌ الی وطنها؛ اشتر ماده که شوگاه خویش دوست گیرد.
-
مائل
لغتنامه دهخدا
مائل . [ ءِ ] (ع ص ) مایل . چفسان . زنی که خمان و چمان رود از ناز و گردنکشی ،یا مائل است از طاعت خدای و آنچه او را لازم است از حفظ فروج ، یا شانه میلاء می کند که کراهت دارد، یا مایل است بسوی بدی و فساد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). ج ، مائلات . و...
-
اسپینهاسو
لغتنامه دهخدا
اسپینهاسو. [ اِ ها س ُ ] (اِخ ) (سِرّا دُ) سلسله ٔ جبال در ایالت میناس ژرائس که از ایالات برزیل واقع در امریکای جنوبی میباشد و این سلسله به سلسله ٔ مانتیکیرا مربوط است و از جنوب بسوی شمال امتداد یافته و حوزه های ریودوچه و سانفرانسیسکو را از هم جدا می...
-
قوبان
لغتنامه دهخدا
قوبان . (اِخ ) نام رود بزرگی است در قفقاز شوروی و از مائله ٔشمالی سلسله ٔ جبالی قفقاز از یک محل مرتفع بالغ بر 4246 متر مربوط به کوه البرز نبعان مینماید و در بین یک وادی تنگ مستور از جنگل ، اول بسوی شمال آنگاه بسمت شمال غربی و سرانجام بطرف مغرب جاری گ...
-
ارکنت
لغتنامه دهخدا
ارکنت . [ اَ ک َ ] (اِخ ) نهری است در سنجاق دراج از ولایت اشکودره از ولایات آرناؤدستان و بمناسبت براقی و سپیدی کفهای آب آن ، این نام بدان داده اند. چه ارکنت در زبان آرناؤد به معنی نقره باشد و در بسیاری از خریطه ها آنرا آرسن یا آرزن ضبطکرده اند. آب ...
-
گاسپزیه
لغتنامه دهخدا
گاسپزیه . [ پ ِ ی ِ ] (اِخ ) نام شبه جزیره ٔ نسبةً بزرگی است در آمریکای شمالی در خطه ٔ کبک از قطعه ٔ دومینیون تابع انگلستان و در جنوب مجرای رود سنت لوران دیده می شود و بخطه ٔ برونسویک جدید پیوستگی دارد، از شمال با خلیجی که رود سنت لوران آن را در مصب ...
-
جدلاء
لغتنامه دهخدا
جدلاء. [ ج َ ] (ع ص ) زن نیک خلقت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). یعنی ارشی و ساقی است نیکونورد. [ شرح قاموس ] .- ساق جدلاء؛ نیک خلقت بر پیچان نه از لاغری . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). حسنة الطی . (اقرب الموارد). || زره ٔ محکم بافت . (...
-
اوتاد
لغتنامه دهخدا
اوتاد. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ وَتَد. میخ ها. (منتهی الارب )(از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ).- اوتاد ارض ؛ کوههای روی زمین : والجبال اوتاداً. (قرآن 7/78).- اوتاد بلاد ؛ رؤسای آن .- اوتادفم ؛ دندانها. || (اصطلاح صوفیه ) اقطاب و بزرگان ، ...
-
پیرنه
لغتنامه دهخدا
پیرنه . [ رِ ن ِ ] (اِخ ) نام سلسله جبالی میان مملکت فرانسه و اسپانیا تقریباً بطول 430 هزار گز از پرپین یان تا باین . صاحب قاموس الاعلام ترکی آرد:پیرنه ، یکی از بزرگترین سلاسل جبال اروپاست و در طرف شمال اسپانیول بین بحر سفید و اقیانوس اطلس از جهت مشر...
-
وتد
لغتنامه دهخدا
وتد. [ وَ ت َ ] (ع مص ) میخ کوفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). میخ زدن . (تاج المصادر). || کوفته شدن میخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || ثابت گردیدن . (منتهی الارب ). || (اِ) میخ . (مهذب الاسماء). میخ در زمین باشد یا دیوار. (منتهی الارب ) (آنندراج )....
-
دائره ٔ عظیمة
لغتنامه دهخدا
دائره ٔ عظیمة. [ ءِ رَ / رِ ی ِ ع َ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) دایره ٔ عظمی . هرصفحه ای که از مرکز کره بگذرد شکل حاصل از محل تقاطعکره با آن صفحه دایره ای بنام دائره ٔ عظیمه ایجاد کند. صاحب غیاث اللغات گوید: بدانکه دائره ٔ عظیمه آن را گویند که تنصی...