کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
مأیوس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
مایوس
لغتنامه دهخدا
مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).
-
مأیوس
لغتنامه دهخدا
مأیوس . [ م َءْ ] (ع ص ) ناامید و بی امید. (ناظم الاطباء). میئوس . نومید. و رجوع به میئوس و یأس شود.
-
مأیوس شدن
لغتنامه دهخدا
مأیوس شدن . [ م َءْ ش ُدَ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . (ناظم الاطباء). نومید شدن : در اثنای آن حال محمود را آبله برآمد و فرمان یافت پس برکیارق را نیز آبله برآمد چندانکه از حیات او مأیوس شدند. (سلجوقنامه ٔ ظهیری ، ص 36).
-
مأیوس کردن
لغتنامه دهخدا
مأیوس کردن . [ م َءْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بی امید کردن . (ناظم الاطباء). نومید کردن . ناامید ساختن .
-
مأیوس گشتن
لغتنامه دهخدا
مأیوس گشتن . [ م َءْ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) ناامید شدن . نومید شدن : فرخی چون بشنید مأیوس گشت و از صادر و وارد استخبار می کرد... (چهار مقاله ).
-
واژههای همآوا
-
مایوس
لغتنامه دهخدا
مایوس . (اِ) ماه پنجم از ماههای رومیان برابر باماه شباط از ماههای سریانیان . (از التفهیم ص 230).
-
جستوجو در متن
-
آئس
لغتنامه دهخدا
آئس . [ ءِ ] (ع ص ) مأیوس . ناامید. نومید.
-
امید گسستن
لغتنامه دهخدا
امید گسستن . [ اُ گ ُ س َس ْ ت َ ] (مص مرکب ) نومید شدن . (آنندراج ). مأیوس شدن . (مجموعه ٔ مترادفات ). ناامید شدن و مأیوس گشتن . (ناظم الاطباء).
-
ناومید
لغتنامه دهخدا
ناومید. [ وُ / وُم ْ می ](ص مرکب ) بی امید. ناامید. مأیوس . (ناظم الاطباء).
-
امید را پی بریدن
لغتنامه دهخدا
امید راپی بریدن . [ اُ پ َ/پ ِ ب ُ دَ ] (مص مرکب ) کنایه از نومید گردانیدن . (مؤید الفضلاء). مأیوس کردن . (ناظم الاطباء). مأیوس ساختن . (مجموعه ٔ مترادفات ).
-
نمیدن
لغتنامه دهخدا
نمیدن . [ ن ُ دَ ](مص ) نومید شدن . ناامید شدن . (از برهان قاطع). مأیوس شدن . (ناظم الاطباء).
-
نمیده
لغتنامه دهخدا
نمیده . [ ن ُ دَ / دِ ] (ن مف ) نومیدشده . ناامیدگردیده . (برهان قاطع) (آنندراج ). مأیوس گشته . (ناظم الاطباء).
-
واخورده
لغتنامه دهخدا
واخورده . [ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) وامانده . ناامید. مأیوس . || متعجب . رجوع به واخوردن شود.