کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لیوی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لیوی
لغتنامه دهخدا
لیوی . [ لی ] (اِخ ) زن اگوست و مادر تیبر و دروزوس (65 ق .م . - 29 م .).
-
جستوجو در متن
-
لیو
لغتنامه دهخدا
لیو. [ ل ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان ویسه ٔ بخش مریوان شهرستان سنندج ،واقع در 18هزارگزی باختر دژ شاهپور از طریق بردرشه و چهارهزارگزی باختر نیگجه . کوهستانی و سردسیر. دارای 75 تن سکنه . آب آن از چشمه و قنات . محصول آنجا غلات ، حبوبات ، لبنیات و توتون . ش...
-
طاباریوس
لغتنامه دهخدا
طاباریوس . (اِخ ) یکی از قیاصره ٔ روم و او دومین امپراطور روم است پسر لیوی پسر خوانده ٔ اوغسطس ، او با آنکه مردی روشن فکر و عفیف بود لکن در تحت سلطه ٔ وزیر خویش سژان ظلم و بیداد را بحد اعلی رسانید. مولد او به سال 42 ق .م . و وفات 37 م . بود. و رجوع ب...
-
قابوسنامه
لغتنامه دهخدا
قابوسنامه . [ م َ / م ِ ] (اِخ ) نام کتابی است در اخلاق تألیف عنصر المعالی کیکاوس بن اسکندربن قابوس بن وشمگیربن زیار و تألیف آن به سال 475 هَ . ق . است . این کتاب مکرر به طبع رسیده ، از جمله درایران هفت بار به طبع رسیده که چاپ پنجم توسط سعید نفیسی ...
-
طباریس
لغتنامه دهخدا
طباریس . [ ی ُ ] (اِخ ) طباریوس . نام یکی از امپراطوران روم . مؤلف مجمل التواریخ والقصص آرد: ملکت طباریس : بیست و دو سال بوده است ، و اندر روزگار او عیسی علیه السلام بر آسمان بردند، بعد از آن سه سال در پادشاهی بماند، ملکت طباریس چهار سال بوده است و ...
-
طیباریوس
لغتنامه دهخدا
طیباریوس . (اِخ ) دومین شاهنشاه و قیصر روم ، پسر لیوی و پسرخوانده ٔ اگوست . مردی باقابلیت و پادشاهی متنور و مُحتاط بود لکن بواسطه ٔ آنکه وزیروی (سِژان ) وی را سخت زیر نفوذ خویش داشت خصلت بدگمانی در طبیعت وی رسوخ یافته بود و در آخر به بدترین ستمگری عم...
-
اسباط
لغتنامه دهخدا
اسباط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. (غیاث ). فرزندان فرزند. || امم . || گروه ها از یهود.- اسباط بنی اسرائیل ؛ قبایل آن . (منتهی الارب ). فرزندان یعقوب پیغمبر علیه السلام . (مهذب الاسماء). امت موسی (ع ) زیرا که امت او اولاد دوازده ...
-
کاتب
لغتنامه دهخدا
کاتب . [ ت ِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از کتابت . نویسنده . (برهان ) (منتهی الارب ) (آنندراج ). دبیر. (مهذب الاسماء) (آنندراج ). منشی نثر. (آنندراج ). منشی . مترسل . آنکه مطالب خویش فصیح و بلیغ نویسد. ج ، کاتبین ، کاتبون ، کُتّاب ، کَتَبَه : او کاتب ابن الک...
-
غراب
لغتنامه دهخدا
غراب . [ غ ُ ] (ع اِ) زاغ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (نصاب الصبیان ) (بحر الجواهر) (غیاث اللغات ) (مقدمةالادب ). ج ، اَغرُب ، اَغرِبة، غِربان ، غُرب ، جج ، غرابین (ج ِ غِربان ). (منتهی الارب ) (آنندراج ). و منه الحدیث : «امر النبی (ص ) بقتل الغراب ،...