کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لینت مزاج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
لینت دادن
لغتنامه دهخدا
لینت دادن . [ن َ دَ ] (مص مرکب ) نرم کردن . تلیین . لینت بخشیدن .- لینت دادن طبیعت ؛ نرم کردن شکم .
-
لینت داشتن
لغتنامه دهخدا
لینت داشتن . [ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) روانی داشتن . نرمی داشتن .
-
لینت بخشیدن
لغتنامه دهخدا
لینت بخشیدن . [ ن َ ب َ دَ ] (مص مرکب ) لینت دادن .
-
جستوجو در متن
-
روانی
لغتنامه دهخدا
روانی . [ رَ ] (حامص ) جریان . سیلان . (ناظم الاطباء). رجوع به روان شود : خسروا طبعم به اقبال جمالت زنده گشت آب را آری حیات اندر روانی آمده ست . سنائی .جِرْیة؛ روانی آب . مَرَحان ؛ روانی اشک چشم . دِرّة؛ بسیاری شیر و روانی آن . (منتهی الارب ). || میع...
-
خشونت
لغتنامه دهخدا
خشونت . [ خ ُ ن َ ] (ع مص ) درشتی و زبری . (ناظم الاطباء). ضد لینت و نرمی ، خلاف نعومت . (یادداشت بخط مؤلف ). || غلظت . (از ناظم الاطباء) : خشونت این کلمه مؤثر آمد و او را بگرفتند و به خوارزم فرستادند. (از ترجمه ٔ یمینی ). امیر عضدالدوله با جلالت ق...
-
شیرخشت
لغتنامه دهخدا
شیرخشت . [ خ ِ ] (اِ مرکب ) شیره ای که از بعضی اشجار تراوش می کند و مسهل آرام و نیکوییست در اطفال . (ناظم الاطباء) (از غیاث ). نباتیست طبی ، از گیاهی که در کوه البرز و خراسان فراوان است به دست آید، نام طل است که بر سیه چوب افتد، و معرب آن شیرخشک است ...
-
من
لغتنامه دهخدا
من . [ م َن ن ] (ع اِ) ترنجبین . (ترجمان القرآن ) (مهذب الاسماء). گز انگبین . (زمخشری ). ترانگبین و آن تری و پشک است که بر درخت و سنگ منعقد شود و هر شبنم که از آسمان افتد شیرین همچو انگبین و بسته گردد و همچو صمغ خشک شود ومعروف به من تری که بر درخت بل...