کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکنت زبان پیدا کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
زبان گیر کردن
لغتنامه دهخدا
زبان گیر کردن .[ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) لکنت داشتن زبان . کند بودن زبان . زبان گرفتگی . رجوع به زبان و زبان گرفتن شود.
-
زبان کوفتن
لغتنامه دهخدا
زبان کوفتن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) لکنت داشتن و لکنت کردن . (ناظم الاطباء).
-
تهتهة
لغتنامه دهخدا
تهتهة. [ ت َ ت َ هََ ] (ع مص ) دو دله شدن در باطل و لکنت کردن زبان . || (اِ) لکنت و درماندگی زبان به سخن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تت و پت افتادن
لغتنامه دهخدا
تت و پت افتادن . [ ت ِ ت ُ پ ِاُ دَ ] (مص مرکب ) لکنت پیدا کردن . تت و پت کردن .
-
متفرک
لغتنامه دهخدا
متفرک . [ م ُ ت َ ف َرْ رِ ] (ع ص ) زبان گرفته و با لکنت زبان . (ناظم الاطباء). آن که در کلام و رفتار او شکستگی پیدا گردد. (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به تفرک شود.
-
بسط پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
بسط پیدا کردن . [ ب َ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) توسعه یافتن . امتداد پیدا کردن .
-
تت و پت
لغتنامه دهخدا
تت و پت . [ ت ِ ت ُ پ ِ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) تته پته . رجوع به تت و پت افتادن و تت و پت کردن و لکنت پیدا کردن شود.
-
چین پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
چین پیدا کردن . [ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) چین خوردن . چروک یافتن . کیس پیدا کردن . نورد و شکنج یافتن . شکن گرفتن . رجوع به جمع شدن شود.
-
خلاف پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
خلاف پیدا کردن . [ خ ِ / خ َ پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) مخالفت آغاز کردن . دشمنی کردن : احمدبن عبداﷲ الخجستانی خلاف پیدا کرده و نشابور حصار گرفت . (تاریخ سیستان ). سپاه بر او جمع شد و خلاف سکزی پیدا کرد. (تاریخ سیستان ).
-
تمیدن
لغتنامه دهخدا
تمیدن . [ ت َ دَ ] (مص ) شکسته زبان سخن گفتن . فافا گفتن . لکنت داشتن زبان . گرفتن زبان . کژزبان بودن . و تمنده نعت فاعلی این مصدر است . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا). || آماسیدن . آماهیدن . ورم کردن . (ایضاً).
-
بیان
لغتنامه دهخدا
بیان . [ ب َ ] (ع مص ) پیدا و آشکار شدن . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). پیدا شدن . (ترجمان القرآن ). اتضاح . (اقرب الموارد): بانه بیاناً؛ آشکار کرد آنرا. (ناظم الاطباء). || سخن پیدا و گشاده گفتن . || پیدا و ظاهر کردن چیزی . (آنندراج ) (غیا...
-
زبان تازه کردن
لغتنامه دهخدا
زبان تازه کردن . [ زَ زَ / زِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زبان تر کردن . زبان آوردن . (آنندراج ) : زبان تازه کردن به اقرار توبرانگیختن علت از کارتو.نظامی .
-
زبان گشادن
لغتنامه دهخدا
زبان گشادن . [ زَگ ُ دَ ] (مص مرکب ) لب به سخن باز کردن . سخن گفتن . || آغاز گفتار کردن کودک . زبان باز کردن .- زبان بر کسی گشادن ؛ درباره ٔ او غیبگویی کردن . غیبت او را کردن : جهاندار نپسندد این بد ز من گشایند بر من زبان انجمن . فردوسی .رجوع به زبا...
-
اعتقاد پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
اعتقاد پیدا کردن . [ اِ ت ِ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) باور کردن . ایمان آوردن .
-
امتداد پیدا کردن
لغتنامه دهخدا
امتداد پیدا کردن . [ اِ ت ِ پ َ / پ ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) درنگی کردن . (ناظم الاطباء). دراز شدن . طولانی گشتن .