کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لکزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لکزی
لغتنامه دهخدا
لکزی . [ ل َ ] (ص نسبی ) منسوب به لکز که شهرکی است بدان سوی دربند خزر. (سمعانی ). رجزع به لکز و لزگی شود.
-
جستوجو در متن
-
لزها
لغتنامه دهخدا
لزها. [ ل َ ] (اِخ ) قومی عیسوی ساکن قفقاز به عهد خسرو انوشیروان . (ترجمه ٔ ایران در زمان ساسانیان ص 262 و 265). شاید مراد قوم لزگی و لکزی باشد.
-
حاجی بیگ
لغتنامه دهخدا
حاجی بیگ . [ ب َ ] (اِخ ) برادر امیر نوروز، ازامراء معروف زمان غازان است آنگاه که امیر نوروز خواجه صدرالدین زنجانی را از وزارت عزل کرد و جمال الدین دستجردانی را بجای او گماشت ، مصالح حل و عقد امور دیوانی و تهیه سیورسات لشکر را بعهده ٔ برادر خود حاجی ...
-
غازان
لغتنامه دهخدا
غازان . (اِخ ) فرزند ارغون بن اباقابن هولاکوبن تولوی بن چنگیز، هفتمین ایلخانان مغولی (از هلاکو ببعد) ایران است که از سال 694 تا سال 703 هَ . ق . فرمانروای کشور ایران بوده است . غازان خان در زمان ایلخانی ارغون خان از طرف پدر مأمور اداره ٔ امور خراسان...