کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لُلُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
طویل العمر
لغتنامه دهخدا
طویل العمر. [طَ لُل ْ ع ُ ] (ع ص مرکب ) دراززندگانی . بسیارزیست .
-
طویل القامة
لغتنامه دهخدا
طویل القامة. [ طَ لُل ْ م َ ] (ع ص مرکب ) بلندبالا. دراز بالا.
-
طفیل الکنانی
لغتنامه دهخدا
طفیل الکنانی . [ طُ ف َ لُل ْ ک َ ] (اِخ ) از شعرای محدثین است .
-
ابوال البغال
لغتنامه دهخدا
ابوال البغال . [ اَب ْ لُل ْ ب ِ ] (ع اِ مرکب ) سراب .
-
جبال الجوز
لغتنامه دهخدا
جبال الجوز. [ ج ِ لُل ْ ج َ ] (اِخ ) از وادیهای تهامه است . (منتهی الارب ).
-
رجل الباب
لغتنامه دهخدا
رجل الباب . [ رِ لُل ْ ] (ع اِ مرکب ) پاشنه ٔ در. (دهار).
-
الوالامر
لغتنامه دهخدا
الوالامر.[ اُ لُل ْ اَ ] (ع ص مرکب ) رجوع به اولوالامر شود.
-
حاشاللّه
لغتنامه دهخدا
حاشاللّه . [ لِل ْ لاه ] (ع صوت مرکب ) معاذ اﷲ. پناه بر خدا.
-
عسل الحاج
لغتنامه دهخدا
عسل الحاج . [ ع َ س َ لُل ْ ] (ع اِ مرکب ) ترنجبین است . (فهرست مخزن الادویة). رجوع به ترنجبین شود.
-
عسل الخلاف
لغتنامه دهخدا
عسل الخلاف . [ ع َ س َ لُل ْ خ ِ ] (ع اِ مرکب ) شیرخشتی است که از درخت بید بعمل می آید. (مخزن الادویة).
-
کامل الوزن
لغتنامه دهخدا
کامل الوزن . [ م ِ لُل ْ وَ ] (ع ص مرکب ) هرچیز که وزن آن درست و صحیح بوده و کم نباشد. (ناظم الاطباء).
-
زنفل العرفی
لغتنامه دهخدا
زنفل العرفی . [ زَ ف َ لُل ْ ع ُ ] (اِخ ) یکی از فقهای مکه است و غیرثقه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
صندل الابیض
لغتنامه دهخدا
صندل الابیض . [ ص َ دَ لُل ْ اَب ْ ی َ ] (ع اِ مرکب ) رجوع به صندل ابیض شود.
-
طویل الباع
لغتنامه دهخدا
طویل الباع . [ طَ لُل ْ ] (ع ص مرکب ) درازدست . (مفاتیح خوارزمی ). و رجوع به باع شود.
-
طفیل الخیل
لغتنامه دهخدا
طفیل الخیل . [ طُ ف َ لُل ْ خ َ ] (اِخ ) پدر بطنی از اعصر. رجوع به عقدالفرید ج 3 ص 300 شود.