کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوکوموتیو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوکوموتیو
لغتنامه دهخدا
لوکوموتیو. [ل ُ ک ُ م ُ وْ ] (فرانسوی ، اِ) رجوع به لکمتیو شود.
-
جستوجو در متن
-
کرمایر
لغتنامه دهخدا
کرمایر. [ ک ِ رِ ی ِ ] (فرانسوی ، اِ) ریل (راه آهن ) که در روی آن چرخ دندانه دار لوکوموتیو حرکت می کند. این نوع ریل در راههای بسیار سراشیب به کار می رود. (فرهنگ فارسی معین ).
-
ترن
لغتنامه دهخدا
ترن . [ ت ِ رَ ] (اِ) قطار راه آهن . (از ناظم الاطباء). قطار اطاقهای ماشین که بر راه آهن میرود لفظ مذکور انگلیسی و در فارسی مستعمل است لیکن هنوز جزء زبان نشده است .(فرهنگ نظام ). مجموع چند واگون اعم از باری و سواری با لوکوموتیو که بر روی خط آهن حرکت ...
-
استفنسن
لغتنامه دهخدا
استفنسن . [ اِ ت ِ ف ِ س ُ ] (اِخ ) رابرت . پسر استفنسن مخترع لوکوموتیو. مولد او 1803 م . و وفات 1859 م . وی سرمهندس بسیاری از خطوط آهن انگلستان بوده و کارهای سخت بزرگ محیرالعقول کرد مانند ساختن پل معلّق موسوم به بریتانیا که انگلستان را به جزیره ٔ ان...
-
قطار
لغتنامه دهخدا
قطار. [ ق ِ ] (ع اِ) یک رسته شتر. (منتهی الارب ). القطار من الابل ، قطعة علی نسق واحد. ج ، قُطُر، قُطُرات . تقول : رأیت قطاراً من الابل و قُطُراً. (اقرب الموارد).شتران قطارشده و بر یک نسق رونده ، و در اصطلاحات الشعرا ده شتر فراهم آمده . (آنندراج ). ...