کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لون السماء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لون السماء
لغتنامه دهخدا
لون السماء. [ ل َ نُس ْ س َ ] (ع ص مرکب ) آسمانگون . آسمانجون . آبی آسمانی .
-
واژههای مشابه
-
لون اسطرخ
لغتنامه دهخدا
لون اسطرخ . [ اِ طَ ] (اِخ ) دهی از دهستان شهاباد بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. دامنه و معتدل . دارای 50 تن سکنه .آب آن از قنات . محصول آنجا غلات . شغل اهالی زراعت و راه آن مالرو است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)...
-
لون حبیق
لغتنامه دهخدا
لون حبیق . [ ل َ ن ُ ح ُ ب َ ] (ع اِ مرکب ) نوعی از خرمای بلایه و ردی ّ.
-
لون سادات
لغتنامه دهخدا
لون سادات . [ ل ُوْن ْ ] (اِخ ) دهی از دهستان بیلوار بخش کامیاران شهرستان سنندج ، واقع در 25هزارگزی شمال باختر کامیاران و سه هزارگزی جنوب چوپ تاشان . دامنه و سردسیر. دارای 963 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات ، لبنیات و حبوبات . شغل اهالی زر...
-
لون سمدر
لغتنامه دهخدا
لون سمدر. [ ل َ وَ ن َ س َ م َ دَ ] (اِخ ) لون . نام مسموع از السنه ٔ هند که بر یکی از دریاهای ششگانه اطلاق شده . و رجوع به لَوَن شود. (ماللهند بیرونی ص 117).
-
لون مشت
لغتنامه دهخدا
لون مشت . [ ل َ وَ ن َ م ُ ] (اِ مرکب ) کف ملح . رجوع به ماللهند بیرونی ص 74 شود.
-
تاسن لادمی لون
لغتنامه دهخدا
تاسن لادمی لون . [ س َ دُ ] (اِخ ) موضعی است از ایالت «رون » در ناحیه ٔ لیون ، دارای 6512 تن سکنه میباشد.
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن احمدبن اسحاق بن موسی بن مهران اصفهانی مکنی به ابونعیم . محدّثی مشهور است و کتابی مأثور دارد مسمّی بحلیةالأولیاء که نام شریف آن تصنیف منیف در السنه ٔ علماء دائر است ومضامین اعجازآئینش در صحف مناقب ائمه ٔ دین سائر،...
-
ضیاءالدین
لغتنامه دهخدا
ضیاءالدین . [ ئُدْ دی ] (اِخ ) نصراﷲبن محمد جَزَری مکنی به ابوالفتح ، معروف به ابن اثیر. ابن اثیرکنیت سه برادر از دانشمندان ادب و تاریخ و حدیث و جز آن است (رجوع به ابن اثیر شود). برادر مِهین : مجدالدین مبارک بن ابی الکرم محمدبن محمد جزری . برادر میان...