کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لولع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لولع
لغتنامه دهخدا
لولع. [ ل َ ل َ ] (ع اِ) سیاهی سر پستان . (منتهی الارب ).
-
واژههای همآوا
-
لولا
لغتنامه دهخدا
لولا. [ ل َ ] (ع ق مرکب ) (از: لو، اگر + لا، نه ) اگرنه . (ترجمان القرآن جرجانی ): ولولا؛ اینکه . و اگرنه اینکه : لولا اجتبیتها؛ چرا فراننهادی آن را از خویشتن . (ترجمان القرآن جرجانی ).
-
لولا
لغتنامه دهخدا
لولا. [ ل َ / ل ُ ] (اِ) لولب آهنی که وسیله ٔ اتصال لنگرهای در به چهارچوب و گشاد و بند در است .- لولای توهمی ؛ نوعی از لولا که جفتهااز یکدیگر جدا نگردند.- لولای چاکدار ؛ نوعی لولا که دو قسمت متحرک آن از یکدیگر جدا گردد. مقابل لولای درنیا و لولای توه...
-
لولا
لغتنامه دهخدا
لولا. [ ل َ / لُو ] (اِ) غلیواج باشد و آن را خاد و زغن نیز گویند. (جهانگیری ).
-
لولا
لغتنامه دهخدا
لولا. [ ل َ / لُو ] (هندی ، اِ) به هندی سپستان است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ).