کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
لوس و ننر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
لوس و ننر
لغتنامه دهخدا
لوس و ننر. [ س ُ ن ُ ن ُ ] (ترکیب عطفی ، ص مرکب ) رجوع به لوس و به ننر در ردیف خود شود.
-
واژههای مشابه
-
لوس شدن
لغتنامه دهخدا
لوس شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) نُنُر شدن .
-
لوس بازی
لغتنامه دهخدا
لوس بازی . (حامص مرکب ) عمل مردم لوس . نُنُری .
-
لوس گری
لغتنامه دهخدا
لوس گری . [ گ َ ] (حامص مرکب ) ننری . رجوع به لوس گیری شود.
-
لوس گیری
لغتنامه دهخدا
لوس گیری . (حامص مرکب ) در تداول عامه بجای لوس گری ، مثل خل گیری بجای خُل گری ، ننری .
-
پریپ لوس
لغتنامه دهخدا
پریپ لوس . [ پْری / پ ِ ] (اِ) لفظ یونانی بمعنی نوردیدن دور دریا یا کشور یا قسمتی از زمین . کتاب آریان مورخ یونانی راجع به دریانوردی دور دریای سیاه بهمان مناسبت پریپ لوس نام دارد .
-
لوس گری کردن
لغتنامه دهخدا
لوس گری کردن . [ گ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) ننری کردن . رجوع به لوس گیری کردن شود.
-
لوس گیری کردن
لغتنامه دهخدا
لوس گیری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بجای لوس گری کردن ، ننری کردن .
-
جستوجو در متن
-
ننر
لغتنامه دهخدا
ننر. [ ن ُ ن ُ ] (ص ) در تداول ، لوس .- بچه ٔ ننر ؛ بچه ٔ لوس که بسیار بدو مهربانی شده و ازاین رو فاسد بار آمده است . (یادداشت مؤلف ).
-
لیت و لیوه
لغتنامه دهخدا
لیت و لیوه . [ ت ُ لی وَ / وِ ] (ص مرکب ، از اتباع ) در تداول مردم قزوین ، لوس . ننر.
-
مگوز بر ما
لغتنامه دهخدا
مگوز بر ما. [ م َ ب َ ] (ص مرکب ) آدم مقمپز و گرانجان و لوس و ننر و خودخواه . کسی که دارای اخلاق و رفتاری غیرعادی و مخصوصاً متکبرانه است . چنین آدمی را «بر ما مگوزی » و «بر ما مگوزید» نیز گویند. (فرهنگ لغات عامیانه ٔ جمال زاده ).
-
عزیزدردانه
لغتنامه دهخدا
عزیزدردانه . [ ع َ دُ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) بطر. سخت گرامی و عزیز. (یادداشت مرحوم دهخدا). در تداول عامه ، کسی که والدین و اقوام او بیش از حد وی را مورد محبت و نوازش قرار دهند. (فرهنگ فارسی معین ). بچه ٔ خیلی عزیز و مورد محبت پدر و مادر. (فرهنگ عوام )...
-
میرزاقشم شم
لغتنامه دهخدا
میرزاقشم شم . [ ق َ ش َ ش َ ] (اِ مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) با جامه و پیرایه ٔجلف و قیمتی . (امثال و حکم دهخدا). میرزاغشم شم . آدم بیکاره ٔ لوس و خودخواه . (از فرهنگ عوام ). کسی که خود را لوس و ننر می کند و بزرگتر و عالیقدرتر از آنچه هست جلوه می دهد. ...